زمانی که صحبت از موفقیت یا شکست کسب و کار میشود، بدون اغراق میتوان گفت همه چیز به فرهنگ سازمانی بر میگردد:
- مشارکت و رضایت کارکنان
- انسجام و هماهنگی بین افراد
- رفتار کارکنان
- سبک رهبری در سازمان که به طور مستقیم بر روابط بین مدیران تأثیر میگذارد
- تمایل سازمان برای پذیرش تغییر و حرکت به سمت تکامل
- نوآوری و خلاقیت
و موارد دیگری که میتوان در مورد آنها صحبت کرد اما در اینجا مایلیم به مواد مهمتر بپردازیم که در زیر به برخی از شاخصها و نشانههایی که میتواند سطح کیفی فرهنگ سازمان را تعیین کند اشاره شده است:
- میزان لذتی که کارکنان از محیط کار خود میبرند و موجب حرکت آنها به سوی پیشرفت میشود
- میزان کیفیت فعالیتها و نتایج ی که کارکنان شما تولید می کنند
- مدت زمان ماندن کارکنان در سازمان و شرکت
- توانایی سازمان در روانسازی فرایندها با کمترین تداخل
- رقابت پذیری سازمان
- و البته رشد سازمان، درآمد و سودآوری آن
به سختی میتوان جنبهای از کسب و کار یا بخشی از فعالیتهای روزانه کارکنان را مشاهده کرد که نشانههای فرهنگ در آن دیده نشود. فرهنگ در تمام ابعاد کسب و کار نفوذ دارد و به شدت تاثیرگذار است.
در واقع میتوان گفت، فرهنگ «مجموع همه چیزهایی» است که شرکت شما را میسازد و به شما کمک میکند تا به اهداف خود دست یابید و به انتظارات ذینفعان پاسخ دهید و یا به شکل سادهتر میتوان گفت فرهنگ، هویت و شخصیت منحصر به فرد سازمان است، همان ویژگیهای خاصی که وقتی به سازمان فکر میکنید به طور خودکار به ذهنتان خطور میکند.
فرهنگ سازمانی در عمل چگونه است؟
فرهنگ سازمانی موضوعی ذهنی و انتزاعی نیست بلکه دقیقاً آنچیزی است که در واقعیت آنرا مشاهده میکنید بنایراین مراقب باشید در سازمان:
- کارمندان چگونه به کارهای روزمره خود میپردازند و کار خود را انجام میدهند؟ آیا در این روند خوشحال به نظر میرسند؟
- کارمندان چگونه با مشتریان صحبت میکنند؟
- تعامل همکاران با یکدیگر چگونه است و در چه حدی است؟
- تعامل مدیران و کارکنان چگونه است و آیا با هم تعامل دارند؟
- شرکت و همچنین افراد چگونه به چالشها (از یک مشکل جزئی تا یک بحران بزرگ) پاسخ میدهند؟
- شرکت نسبت به تغییر و ایدههای جدیدچه عکسالعملهایی نشان میدهد؟
- آیا افراد در خصوص ایدههایشان با هم گفتگو میکنند و یا با میل و رغبت به یکدیگر بازخورد میدهند؟
نکته قابل ذکر این است که فرهنگ موضوعی پویا است و فقط به جملات زیبا در مستندات بالادستی سازمان ختم نمیشود و باید آن را در استخدامهای جدید تا فعالیتهای وزانه کارمندان لحاظ کرد و البته برای تقویت آن نیاز است به طور منظم مورد بازبینی قرار گیرد و در صورت نیاز و در پاسخ به شرایط، ارتقاء یا
چند ویژگی ضروری برای داشتن یک فرهنگ سازمانی مؤثر
کاملاً واضح است که کارمندان و افرادی که مایلند وارد سازمان شوند، خواهان یک فرهنگ مطلوب در محل کار هستند و اغلب این را به عنوان یکی از بزرگترین اولویتهای خود هنگام ارزیابی فرصتهای شغلی بالقوه خود ذکر می کنند.
اما چه چیزی یک «فرهنگ مطلوب» را میسازد؟ در زیر به چند مورد اساسی اشاره شده است:
1. احساس تعلق خاطر
یکی از نگرشهای حاکم در اغلب سازمانها این است که «احساسات و مشکلات شخصی خود را از کار تفکیک کن و به محل کار نیاور»
اما این نگاه و فرهنگ، به هیچ وجه درست نیست و امروز شاهد آن هستیم که همه چیز به میزان حمایت از کارمندان بر میگردد. تلاش رهبران موفق امروزی این است که تا جای ممکن به پیشرفت کارمندان خود کمک کنند زیرا میدانند این موضوع به معنای پیشرفت سازمان است و در این مسیر تمام تمرکز خود را بر تقویت حس راحتی و امنیت کارکنان معطوف میکنند.
به هر حال، همه ما انسان هستیم و مشکلات و عوامل استرسزای مخصوص به خود را داریم، چه در مورد آنها صحبت کنیم یا نکنیم بنابراین بهتر است با نگاهی اصیل به اصالت انسانی و رعایت ضوابط آن، به یکدیگر کمک کنیم تا بر چالشها غلبه کنیم تا راهی برای رفع چالش کارمندانی که با یک مسئله شخصی دست و پنجه نرم میکنند پیدا کنیم زیرا این امر موجب تقویت وفاداری کارکنان میشود و به کاهش استرس آنها میکند.
2. بر رفاه و آسایش تمرکز بیشتری کنید
کارمندان باید بدانند که کارفرما به آنها به عنوان یک انسان اهمیت میدهد و این فراتر از ارزشی است که برای کسب و کار به ارمغان میآورند.
کارکنان برای حفظ آسایش و لذت بردن از سبک زندگی مورد نظر خود، تمایل دارند در محل کار از انعطافپذیری بیشتری برخوردار باشند و این تمایل بعد از همه گیری کرونا به شدت افزایش پیدا کرد. فرهنگ سازمانی باید برای انعطافپذیری و سازگاری بیشتر و در عین حال جلوگیری از فرسودگی کارکنان سازوکارها و قابلیتهای لازم را داشته باشد.
کارکنان همچنین از محل کار خود انتظار دارند منابع و پشتیبانیهای لازم را برای حفظ رفاه آنها در نظر گرفته باشد. این حمایت می تواند به شکل یک برنامه سلامت، یک برنامه کمک مالی و یا حتی محیط امنی باشد که در آن افراد بتوانند به راحتی طلب یاری کنند.
علاوه بر این، مسائل سیاسی-اجتماعی و رویدادهای جاری نیز میتوانند بر کارکنان تأثیر منفی بگذارند و رهبران باید نسبت به آنچه در جامعه اتفاق میافتد و اینکه چگونه میتوانند بر طرز فکر و بهرهوری کارکنان تأثیر بگذارند حساسیتهای لازم را به خرج دهند.
3. پذیرش
هر کس – صرف نظر از تفاوتهای فردیاش – باید احساس کند که به خاطر شخصیتی که دارد و کمکهایی که ارائه میکند، مورد استقبال، پذیرفته شدن و ارزشگذاری قرار میگیرد. ایجاد یک محیط عاری از تبعیض و آزار و اذیت بسیار مهم است، محیطی که در آن همه احساس راحتی کنند تا نظرات خود را بدون ترس به اشتراک بگذارند، به طور کامل در جلسات شرکت کنند یا ریسک های حرفهای حساب شدهای را که برای دستیابی به رشد شغلی لازم است، انجام دهند.
4. پیوستگی
کارمندان باید احساس کنند که در یک تیم هستند و همه در جهت اهداف مشترک و در تعقیب یک هدف بزرگتر کار میکنند. شرکتها باید مسئله انزوا در محل کار را به شکل جدی در فرهنگ خود بگنجانند و با تقویت فرهنگ کار تیمی و ارتباط مؤثر بر این مشکل فائق شوند.
5. شفافیت
پاشنه آشیل یک فرهنگ قوی شفافیت است. البته باید شفافیت را از طبقه بندی و سطح بندی محرمانگی اطلاعات جدا کرد. مخفی کاری، شایع پراکنی و طرد کردن سمهایی است که حتی بزرگتترین شرکتها را از پا در خواهند آورد. فرهنگ شفاف برای صداقت و ارتباط باز و به موقع ارزش قائل است. محل کار باید شفافیت را به ارمغان بیاورد و اعتماد و صداقت، احساس احترام، مشارکت و ارتباط درست را برای کارکنان در سرتاسر سازمان تقویت کند.
6. احترام متقابل
اساس هر فرهنگ سالم، رفتار محترمانه با دیگران است. هیچ چیز به اندازه محیطی که در آن افراد دائماً احساس تحقیر میکنند، به روحیه و حفظ روحیه آسیب نمیرساند. احترام در عمل می تواند به شکل زیر خود را نمایان کند:
- گوش دادن و حمایت از ایدههای دیگران
- استفاده درست از وقت همه
- پرداختن به افراد درگیر مشکل و نه اشخاص بیربط
نتیجه
فرهنگ سازمانی همیشه مهم بوده است، زیرا تقریباً همه جنبههای یک کسب و کار را تحت تأثیر قرار میدهد. با این حال، پس از همهگیری کرونا و همچنین ورود نسل Z به بازار کار، این طرح به مهمترین ابتکار عمل برای جذب استعدادهای برتر، حفظ کارمندان و جایگاهیابی شرکتها برای موفقیت تبدیل شده است. در نظر داشته باشید نه تنها باید فرهنگ شرکت خود را همراه با اهداف کلان شرکت پرورش دهید، بلکه باید ضمن حفظ آن در صورت نیاز به طور دائم مورد تجدید نظر قرار دهید تا همیشه در بهترین حالت خود قرار گرفته باشد.