ISS_24519_99623_1254x559_acf_cropped

اهمیت مهارت نرم در عصر انقلاب صنعتی 4.0

انقلاب صنعتی چهارم که به عنوان Industry 4.0 نیز شناخته می شود، با ادغام دنیای دیجیتال، فیزیکی و بیولوژیکی مشخص می شود. این بر اساس تحولات انقلاب صنعتی سوم است که عمدتاً بر اتوماسیون تولید و ظهور فناوری دیجیتال متمرکز بود. صنعت 4.0 در حال حاضر با پیشرفت هایی در زمینه های مختلف از جمله هوش مصنوعی، رباتیک، محاسبات کوانتومی و بیوتکنولوژی مشخص شده است.

با ورود به عصر صنعت 4.0، پیشرفت های سریع در فناوری، شیوه زندگی، کار و تعامل ما با یکدیگر را تغییر می دهد و در عین حال پیشرفت های بی سابقه ای را در بهره وری کسب و کار ارائه می دهد. به طور خاص، ادغام داده‌های بزرگ، هوش مصنوعی، روباتیک، اینترنت اشیا و سایر نوآوری‌های دیجیتال، آینده کار را شکل می‌دهند. مورد دوم به تغییر مداوم در شیوه های کاری و روش هایی که آنها بر مشاغل و کارگران آنها تأثیر می گذارند اشاره دارد. به طور گسترده پذیرفته شده است که آینده کار مستلزم مجموعه جدیدی از مهارت ها است که کارگران و مشاغل را قادر می سازد در این دوره جدید پیشرفت کنند. توسعه این مهارت ها به طور مستقیم با تغییرات مداوم و تکامل بازار کار مرتبط است. سازمان‌هایی مانند مجمع جهانی اقتصاد (WEF) و مجمع جهانی تولید (WMF) پیش‌بینی کرده‌اند که در دهه آینده میلیون‌ها شغل با تغییر در تقسیم کار بین انسان و ماشین جابجا خواهد شد. به عنوان بخشی از این تغییر، میلیون‌ها نقش و شغل جدید نیز پدیدار خواهند شد، اما این مشاغل جدید نیازمند مجموعه‌ای از مهارت‌ها هستند. به همین دلیل است که مشاغل و کارگران باید مهارت های ضروری را که برای کمک به موفقیت آنها در انقلاب صنعتی چهارم مورد نیاز است، درک کنند. در عین حال، آنها باید برای سازگاری با این تغییرات نیز آماده شوند.

 

سواد فناوری برای صنعت 4.0

Industry 4.0 در درجه اول یک انقلاب تکنولوژیکی است. بنابراین، مهارت‌های فنی و فناوری باید در اولویت كارگران و سازمان‌های صنعتی قرار گیرد. مهارت‌های فن‌آوری مورد نیاز برای مشاغل Industry 4.0 را می‌توان به طور کلی به دو دسته طبقه‌بندی کرد:

–  مهارت‌های مدیریت و کار با فناوری 

– مهارت‌های اصلی فناوری

 مهارت های مدیریت فناوری شامل توانایی مدیریت و نظارت بر پیاده سازی و استفاده از فناوری های مختلف در یک سازمان است. انتظار می رود بیشتر مدیران دارای چنین مهارت هایی باشند تا بتوانند از فناوری های نوظهور برای بهبود قابل ملاحظه نتایج تجاری خود استفاده کنند.

از سوی دیگر مهارت‌های اصلی فناوری به تخصص در فناوری‌های خاص مانند هوش مصنوعی، روباتیک، اینترنت اشیا و سایر نوآوری‌های دیجیتال اشاره دارد. به عنوان مثال، برای موفقیت در Industry 4.0، متخصصان باید در برخی از مهارت های تکنولوژیکی زیر به خوبی تسلط داشته باشند:

  • یادگیری ماشینی، شناسایی الگوها و قوانین مجموعه داده‌های عظیم برای آموزش ماشین‌ها، ربات‌ها و سیستم‌های فیزیکی-سایبری با هدف عملکرد مستقل.
  • واقعیت افزوده (AR)،  ترکیب دنیای واقعی و بیرونی با نمایش‌های مجازی جهت ایجاد بینش منحصربه‌فرد از پیکربندی‌های مختلف محیط‌های واقعی.
  • واقعیت مجازی (VR)، شبیه‌سازی دنیای واقعی با هدف تسهیل در امر آموزش.
  • رباتیک و دستگاه‌های اتوماسیون، با ترکیب فناوری‌های یادگیری ماشین و اینترنت اشیا افق های جدیدی در بهینه‌سازی فرآیند تولید و خدمات باز می کند.
  • تولید افزودنی (Additive Manufacturing)، که مستلزم استفاده از چاپگرهای سه بعدی برای تولید قطعات یا کل محصولات بر اساس مدل های دیجیتالی است. پرینت سه بعدی می تواند فرآیندهای تولید را تا حد زیادی تسریع کند و به حل چالش های چابکی و سرعت در تولید به شدت کمک می کند.
  • فناوری بلاک چین،  کلید ایجاد شبکه‌های هوشمند، ایمن و غیرمتمرکز است که دارایی‌های دیجیتال را به شیوه‌ای قابل اعتماد مدیریت می‌کند.

سایر مهارت های ضروری

در انقلاب صنعتی 4.0 فراتر از مهارت های فنی و تکنولوژیکی، افراد باید مجموعه متنوعی از مهارت های مکمل مانند مهارت های بین فردی و مهارت های نرم را نیز توسعه دهند. به طور خاص، برخی از مهارت‌های غیرفناوری که در انقلاب صنعتی چهارم تقاضای زیادی دارند عبارتند از:

  • حل مسائل پیچیده : توانایی حل مسائل پیچیده و چند رشته ای در عصر صنعت 4.0 بسیار مهم است. با ادامه پیشرفت فناوری، متخصصان باید خود را با سیستم‌ها، فرآیندها و چالش‌های جدید وفق دهند که نیازمند راه‌حل‌های خلاقانه و نوآورانه است.
  • تفکر انتقادی : این شامل توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات، ارزیابی شواهد و تصمیم گیری آگاهانه است. در عصر Industry 4.0، از متخصصان انتظار می رود که بتوانند اعتبار حجم وسیعی از داده ها را ارزیابی کنند و از این اطلاعات برای تصمیم گیری استراتژیک استفاده کنند.
  • هوش هیجانی (EQ): EQ به توانایی درک و مدیریت احساسات خود و دیگران اشاره دارد. همانطور که اتوماسیون وظایف معمول را بر عهده می گیرد، اهمیت تعامل انسان با انسان افزایش می یابد. بنابراین EQ به تدریج در حال تبدیل شدن به یک مهارت حیاتی در محل کار است.
  • خلاقیت : توانایی تولید ایده‌ها، محصولات یا راه‌حل‌های جدید است. همانطور که صنایع به تکامل خود ادامه می دهند، متخصصان برای توسعه استراتژی ها و راه حل های نوآورانه باید از طریق تفکر خلاق اقدامات بیشماری را انجام دهند.
  • سواد فناورانه : این در مورد توانایی درک و استفاده مؤثر از ابزارها و فناوری های دیجیتال است. با ظهور اتوماسیون و دیجیتالی شدن، حرفه ای ها باید در استفاده از فناوری خبره باشند و بتوانند به سرعت کار با سیستم های جدید را یاد بگیرند.
  • سازگاری و انعطاف پذیری : Industry 4.0 همزاد تغییرات سریع است و به این معناست که افراد در این عصر به شدت نیازمند سازگاری و انعطاف پذیری هستند. به طور خاص، متخصصان باید برای یادگیری مهارت‌های جدید، پذیرش تغییرات و تنظیم استراتژی‌های خود برای مرتبط ماندن در بازار کار دائم خود را در سطح آمادگی مطلوبی قرار دهند.
  • همکاری و کار گروهی : از آنجایی که فناوری به شکستن موانع جغرافیایی ادامه می‌دهد، توانایی کار موثر در تیم‌های مختلف اهمیت فزاینده‌ای پیدا می‌کند. حرفه ای ها باید بتوانند مهارت های ارتباطی و همکاری قوی را برای موفقیت در محیط کاری جهانی شده توسعه دهند.

 به طور کلی، افراد و سازمان‌ها باید گام‌های فعالانه‌ای برای مواجه شدن با چالش‌ها و فرصت‌های صنعت 4.0 بردارند. این شامل سرمایه گذاری در یادگیری مستمر، پذیرش فناوری های جدید و پرورش فرهنگ نوآوری و همکاری است. با توسعه مهارت های ضروری مورد نیاز برای انقلاب صنعتی چهارم، افراد می توانند موفقیت بلندمدت خود را در بازار کار که به سرعت در حال تحول است، تضمین کنند.

how-to-decidepng

مدل تصمیم گیری Vroom–Yetton

یکی از چالش های اساسی در تصمیم گیری انتخاب نوع تصمیم گیری است و یک اشتباه ذهنی رایج که معمولا مدیران و اعضای تیم‌های مختلف (از کسب و کار تا دیگر موارد) در مورد تصمیم گیری با آن مواجه اند این است که همه تصمیم گیری ها باید به شکل تیمی صورت بگیرد تا بتوان به آن به عنوان یک تصمیم گیری خوب نگریست و این در حالی است که اگر این گونه باشد احتمالا برخی تصمیم گیری ها به ویژه تصمیم گیری هایی که نیازمند تدابیر سریع و با فوریت است با چالش مواجه خواهد شد. 

در این میان و در دهه 70 میلادی دو تن از فعالین حوزه تصمیم گیری بنام ویکتور وروم و فیلیپ یتون پس از بررسی و مطالعه روش‌ها و سبک‌های مدیریتی تصمیم گیری، نظریه و مدلی را ارائه داده اند که به ما کمک می کند در شرایط مختلف بتوانیم بهترین سبک تصمیم گیری را انتخاب کنیم.

این مدل دارای دو بخش است:

1. انواع سبک مدیریت تصمیم گیری

2. جدول و درخت انتخاب سبک مدیریت تصمیم گیری

مدل اقتضایی وروم-یتن یک  نظریه رهبری وابسته به موقعیت و شرایط است که توسط ویکتور وروم و فیلیپ یتون در سال 1973 میلادی ارائه شد و بعداً توسط آرتور جاگو (1988) توسعه یافت. در این نظریه ما می توانیم بر اساس شرایط و موقعیت سازمانی و تیمی بهترین شیوه تصمیم گیری را انتخاب و بر اساس آن عمل کنیم. 

انواع سبک مدیریت تصمیم گیری

سبک شماره 1: سبک تصمیم گیری خودکامه نوع1- AI:

در این سبک، مدیر با استفاده از اطلاعاتی که در زمان تصمیم گیری در دسترس دارد به تنهای و با سرعت بالا می تواند تصمیم بگیرد. در این سبک مدیر به اطلاعات، دانش و یا مشورت کسی نیاز ندارد و خود می تواند به تنهایی و با تکیه بر دانش و تجارب خود تصمیم گیری کند. در بسیاری از تصمیمات روزمره و تصمیمات سازمانی این مدل از تصمیم گیری از کارایی بالایی برخوردار است.

 سبک شماره2: سبک تصمیم گیری خودکامه نوع2-A2

در این سبک از تصمیم گیری که نسبت به سبک اول مسئله قدری پیچیده تر است مدیر اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری را از همکاران جمع آوری می‌کند و سپس به تنهایی تصمیم می‌گیرد. در این شرایط مدیر مشکل یا تصمیم را ممکن است به همکاران اطلاع دهد و ممکن است این کار را نکند. در اینجا میزان مشارکت همکاران و هم تیمی ها فقط در سطح ارائه اطلاعات است. این نوع سبک تصمیم گیری از سرعت نسبتا بالایی برخودار است و گاه به علت سطح محرمانگی تصمیم می تواند از کارایی بالایی برخودار باشد.

 سبک شماره3: سبک تصمیم گیری مشاوره ای نوع1-C1

 در این سبک از تصمیم گیری مدیر مشکل را با همکاران خود در میان می‌گذارد و  ایده ها و پیشنهادات آنها را به شکل جداگانه دریافت می‌کند و در نهایت به تنهایی تصمیم می‌گیرد. در این سبک همکاران یکدیگر را ملاقات نمی‌کنند بلکه مسئله و مشکل به شکل جداگانه در اختیار هر یک از آنها قرار داده می شود. بعد از جمع آوری اطلاعات و داده ها، مدیر ممکن است بر مبنای اطلاعات به دست آمده تصمیم بگیرد و یا با تکیه بر دانش و تجارب خود این کار را بکند. آنچه در این سبک مهم است این است که مدیر از همکاران خود در خصوص مسئله و تصمیم مشورت دریافت می کند اما خود به شکل مستقل در مورد موضوع تصمیم خواهد گرفت.
 

سبک شماره 4: سبک تصمیم گیری مشاوره ای نوع 2- CII

این سبک مانند سبک شماره مشاوره نوع 2 است اما با این تفاوت که طرح مسئله و موضوع در یک جلسه عمومی با حضور همکاران صورت می گیرد. یعنی در این سبک همکاران در لحظه طرح مسئله هم دیگر را ملاقات می کنند و به شکل گروهی در مورد مسئله نظر می دهند. در این حالت مدیر بعد از دریافت اطلاعات و مشورت ها، به تنهایی و بر اساس اطلاعات به دست آمده و یا اطلاعات خود، اقدام به تصمیم گیری می کند.
تنها تفاوت این سبک با سبک مشاوره نوع 1 در این است که همکاران در خصوص مسئله و موضوع به بحث و تبادل نظر می نشیند.

سبک شماره 5: سبک تصمیم گیری مبتنی بر گروه2-GII

در این سبک به مانند سبک تصمیم گیری مشاوره نوع 2 مسئله به شکل گروهی و تیمی بین همه اعضاء به مشورت گذارده می شود و همه می توانند در مورد مسئله نظر بدهند. نکته و تفاوت اصلی این نوع تصمیم گیری در این است که مدیر در تصمیم گیری تابع تیم و گروه است و هر تصمیمی که تیم و گروه بگیرند مدیر بدان عمل خواهد کرد. 

نکته قابل ذکر این است که اعضای سازمان و تیم معمولا انتظار دارند که همه تصمیمات سازمانی بدین گونه گرفته شود در حالی که در دنیای واقعی این مدل تصمیم گیری هم دشوار و زمان بر است و بهتر است فقط برای مسائل بسیار مهم و خاص از آن استفاده کرد که در ادامه زمان به کارگیری این سبک را خواهیم آموخت.

 

 درخت انتخاب سبک مدیریت تصمیم گیری

  1.  برای اینکه بتوانیم بهترین سبک تصمیم گیری را انتخاب کنیم ورون-یتن 7 پرسش زیر را مطرح می کنند که بر اساس آن می توانیم با کمک گرفتن از درخت انتخاب سبک تصمیم گیری، بهترین سبک تصمیم گیری 5 گانه بالا را انتخاب کنیم. در زیر این پرسش ها را می توانید مطالعه کنید:
  2.  
  3. 1. آیا  تصمیم مورد نظر یک تصمیم کیفی است؟ آیا ماهیت راه حل حیاتی است؟ 
  4. 2. آیا اطلاعات کافی برای تصمیم گیری با کیفیت بالا را در اختیار دارم؟
  5. 3. آیا مسئله یک مسئله ساختارمند و ساختاریافته است؟ آیا روش ها و راه حل های جایگزین برای ارزیابی آن وجود دارد؟
  6. 4. آیا برای اجرای تصمیم، پذیرش تصمیم از سوی همکاران حیاتی است؟
  7. 5. اگر خودم تصمیم بگیرم، آیا همکاران این تصمیم را می پذیرند؟
  8. 6. آیا تیم در اهداف سازمان سهیم است؟
  9. 7. آیا در رسیدن به اهداف این تصمیم، بین همکاران و اعضای تیم تعارضی وجود خواهد داشت؟
 در ادامه و بر اساس درخت زیر، گام به گام به پرسش های 7گانه پاسخ دهید و نوع سبک تصمیم گیری را انتخاب کنید:
 

«یکی از پارامترهای مهم در تصمیم گیری پارمتر زمان و سرعت است و همیشه نمی شود تصمیمات را مبتنی بر تفکر جمعی گرفت. درک این مسئله می تواند هم به مدیر و هم به همکار مدیر کمک شایانی کند!» 

 

برای برگزاری کارگاه های آموزشی و کاربردی مهارت های نرم مدیریتی با ما در تماس باشید.

1520044432916

5 اصل مهم کار تیمی

برای کمک به تشریح 5 اصل کار تیمی قصد داریم از الگوی کار تیمی مورچه‌ها و ویژگی‌های غریزی آنها استفاده کنیم. قطعا در این متن علاوه بر اصول 5 گانه کار تیمی واقعیت‌های جالبی هم در خصوص مورچه‌ها خواهید آموخت.

اصل شماره 1: تقسیم کار

کلونی مورچه‌ها شبکه پیچیده‌ای از اتاقک‌های زیرزمینی است که مورچه‌ها در آن زندگی می‌کنند. بسته به گونه مورچه‌ها، اندازه یک کلونی می‌تواند از حدود 5 سانتی متر مربع مساحت و میزبانی بیش از 100 مورچه تا 170 متر مربع با حدود 7 میلیون مورچه متغیر باشد.

برای سازماندهی مسائل این کلونی‌ها، لازم است هر مورچه مسئول وظایف خاصی داشته باشد، از جمع آوری غذا، ساخت لانه، محافظت از کلونی یا تولید مثل. این غریزه اجتماعی که مورچه‌ها بر اساس آن امور خود را سازماندهی می‌کنند ضامن بقای کلونی است.

تقسیم کاری که در تیم صورت می‌گیرد، به وضوح نقش، نحوه همسویی و میزان مشارکت افراد با اهداف تیم را تعیین می‌کند و این مسئله‌ای حیاتی برای کسب موفقیت است. برای رسیدن به این هدف موارد زیر را جدی بگیرید:

  • لازم است هر فرد به عنوان عضوی از تیم زمانی را به خودشناسی، تفکر در مورد نقاط ضعف، سرمایه‌گذاری روی نقاط قوت و استفاده از استعدادهای خود در جهت موفقیت تیم اختصاص دهد.
  • به عنوان مدیر تیم، مهم است که نقاط قوت هر یک از اعضا را درک کنید و آنها را در موقعیت‌هایی قرار دهید که موفقیت‌هایی را کسب کنند و به وضوح نقش خود در تیم را درک و کشف کنند.

پرداختن به امور بالا به افزایش بهره‌وری و سرعت بخشیدن به طی کردن مسیر کمک شایانی می‌کند.

اصل شماره 2: ارتباطات

مورچه ها تقریباً ده تا بیست فرومون مختلف را توسط غدد موجود در بدنشان آزاد می کنند تا به کمک آن‌ها با دیگر مورچه‌های کلونی ارتباط برقرار کنند.

این «زبان شیمیایی» برای احضار مورچه‌ها در اموری مانند دفاع از کلونی، یافتن محل منبع غذا یا هشدار به دیگران در مورد خطر احتمالی استفاده می‌شود. به طور خلاصه، درک این فرومون‌ها برای بقای کلونی بسیار مهم است.

در یک محیط تیمی، تعریف «زبان شیمیایی» با توجه به شخصیت‌های منحصربه‌فرد، سبک‌های ارتباطی مختلف، فناوری و عضویت در یک تیم پراکنده در نقاط جغرافیایی مختلف می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. با این حال، یک استراتژی کاربردی این است که استانداردها و فرآیندهای واضحی برای تیم تعریف شود تا با پیروی از آن ارتباطات به بهترین شکل ممکن صورت پذیرد.

ارتباط یک مسئله اجتماعی‌ است که باید به آن توجه ویژه کرد و روی تک تک ارتباطات توجه خاص به خرج داد. در مثال‌های زیر می‌توانید راه‌های تقویت ارتباط تیمی را مشاهده کنید:

  • جلسات را حضوری برگزار کنید و اگر از نظر جغرافیایی اعضای تیم از یکدیگر دور هستند حتما آنها را تشویق کنید که دوربین فیلمبرداری خود را روشن کنند.
  • ذهنی باز داشته باشید: داشتن نیت مثبت، گوش دادن فعال و همدلی را جدی بگیرید
  • هر از گاهی جلسات تیمی یا رویدادهای خاص کاری را به فضایی خارج از محل کار منتقل کنید (به عنوان مثال، دورهمی‌های خودمانی، گزارشات فصلی و …)

تعریف یک «زبان شیمیایی» خاص برای سازمان شما می‌تواند به کاهش چالش‌های ارتباطی موجود کمک کند. بهترین راه ارتباطی را به عنوان بخشی از فرهنگ تیم خود به شکل تیمی کشف کنید

اصل سوم: همکاری

مورچه‌ها با همکاری تیمی بر موانع چالش‌برانگیز غلبه می‌کنند. آن‌ها از آرواره‌ها و دست و پای خود برای اتصال به یکدیگر جهت ایجاد پل استفاده می‌کنند و یا بدن خود را به شکل یک قایق ضدآب در می‌آورند تا در برابر سیل جان سالم به در ببرند. مورچه ها توانایی عجیبی در شناسایی سریع یک مشکل و سازماندهی خود در حل آن دارند.

ما به عنوان یک تیم اغلب با مشکلاتی مواجه می‌شویم که غیرقابل حل به نظر می‌رسند. با این حال، اگر تیم ذهنیتی مشارکتی داشته باشد، فرصت دستیابی به موفقیت به حداکثر می‌رسد.

در اینجا چند سوال مهم برای سنجش میزان مشارکت اعضای تیم آورده شده است که به‌عنوان تمرین به آن‌ها توجه ویژه کنید:

  1. آیا با ذهنی باز نسبت به ایده‌ها یا رویکردهای جدید با دیگران کار می‌کنید؟
  2. اعضای تیم خود را چقدر می‌شناسید و به آنها چقدر اعتماد دارید؟
  3. از نقش هر یک از اعضای تیم و ویژگی‌های شخصیتی هر یک از آنها چه میزان آگاهی دارید؟
  4. چقدر حاضرید به دیگر اعضای تیم برای دستیابی به موفقیت تیم کمک کنید؟

اصل چهارم: حل تعارض

جوامع مورچه‌ها به طور قابل توجهی پیچیده هستند و سطح همکاری بسیار بالایی را نشان می‌دهند. با این حال، درست مانند جوامع بشری، مستعمرات مورچه‌ها نیز با تعارض مواجه می‌شوند که در آن تعداد کمی از مواضع و نقاط دوردست‌تر از وضعیت مطلوب فاصله دارند.

به عنوان مثال، تولید مثل معمولاً وظیفه‌ای است که بر عهده ملکه کلونی است. در برخی از گونه‌های مورچه‌ها، مورچه‌های کارگر این توانایی را دارند که تخم‌های نر بگذارند و این کار را به طور غیرقانونی و در تلاش برای سرنگونی ملکه انجام می‌دهند.

صرف نظر از اینکه تیم چقدر منسجم است، درگیری داخلی همیشه بخشی از کار تیمی است. با این حال، در صورت مدیریت صحیح، تعارض می تواند به عنوان یک مکانیسم رشد و نوآوری تلقی شود. از نکات زیر برای مدیریت موفقیت‌آمیز تضاد کار تیمی استفاده کنید:

  1. برای اطمینان از پایداری عملیات تیمی، فرآیندها و استانداردهای تیم را یکپارچه و هماهنگ کنید.
  2. با تسری و تقویت تصمیم گیری مبتنی بر واقعیات، از نفوذ احساسات و تمایلات شخصی در تصمیمات جلوگیری کنید.
  3. «من» را از معادلات حذف کنید. تمرکز را بر شناسایی آنچه برای مشتری، شرکت و/یا تیم مناسب است قرار دهید و درآمد/هزینه را به چالش بکشید.
  4. قبل از ایجاد نارضایتی و در زمان مناسب به مسائل رسیدگی کنید.

اصل پنجم: پشتیبانی

ایجاد یک فرهنگ تیمی قوی به صبر و انضباط نیاز دارد. اصول بالا می‌تواند به ایجاد یک پایه محکم کمک کند، اما برای گره زدن همه آن‌ها به اصل نهایی پشتیبانی نیاز است.

به عنوان یک رهبر، مدیر یا یک عضو مشارکت کننده در کار تیمی، این سوال را از خود بپرسید:

نقش من در حمایت از تیم چیست؟ به یاد داشته باشید – تنها یک نفر کافی است تا تفاوت ایجاد کند.

جمع‌بندی

مورچه‌ها این درک غریزی را دارند که برای موفقیت کلونی باید با هم کار کند. از اصول زیر به عنوان راهنما برای کمک به ایجاد یک سیستم قوی برای فرهنگ کار تیمی استفاده کنید:

  1. تقسیم کار و تعاریف نقش را در تیم خود مشخص کنید
  2. مجموعه‌ای از بهترین شیوه‌های ارتباطی که همه اعضای تیم قادر به درک آن هستند را تعیین کنید
  3. یک محیط کاری مبتنی بر اعتماد و همدلی ایجاد کنید
  4. تضاد سالم را از طریق استانداردها، فرآیندها و بازخورد بلادرنگ مدیریت کنید
  5. با صبر و انضباط یک سیستم حمایتی ایجاد کنید

«گرد هم آمدن آغاز کار است. کنار هم ماندن یک فرایند است. کار کردن با یکدیگر، موفقیت است.» -هنری فورد

owen-vachell-KnEgggBeA5w-unsplash-e1584533321627-1600x900

ویژگی‌های مهم فرهنگ سازمانی

زمانی که صحبت از موفقیت یا شکست کسب و کار می‌شود، بدون اغراق می‌توان گفت همه چیز به فرهنگ سازمانی بر می‌گردد:

  • مشارکت و رضایت کارکنان
  • انسجام و هماهنگی بین افراد
  • رفتار کارکنان
  • سبک رهبری در سازمان که به طور مستقیم بر روابط بین مدیران تأثیر می‌گذارد
  • تمایل سازمان برای پذیرش تغییر و حرکت به سمت تکامل
  • نوآوری و خلاقیت

و موارد دیگری که می‌توان در مورد آنها صحبت کرد اما در اینجا مایلیم به مواد مهم‌تر بپردازیم که در زیر به برخی از شاخص‌ها و نشانه‌هایی که می‌تواند سطح کیفی فرهنگ سازمان را تعیین کند اشاره شده است:

  • میزان لذتی که کارکنان از محیط کار خود می‌برند و موجب حرکت آنها به سوی پیشرفت می‌شود
  • میزان کیفیت فعالیت‌ها و نتایج ی که کارکنان شما تولید می کنند
  • مدت زمان ماندن کارکنان در سازمان و شرکت
  • توانایی سازمان در روان‌سازی فرایندها با کمترین تداخل
  • رقابت پذیری سازمان
  • و البته رشد سازمان، درآمد و سودآوری آن

به سختی می‌توان جنبه‌ای از کسب و کار یا بخشی از فعالیت‌های روزانه کارکنان را مشاهده کرد که نشانه‌های فرهنگ در آن دیده نشود. فرهنگ در تمام ابعاد کسب و کار نفوذ دارد و به شدت تاثیرگذار است.

در واقع می‌توان گفت، فرهنگ «مجموع همه چیزهایی» است که شرکت شما را می‌سازد و به شما کمک می‌کند تا به اهداف خود دست یابید و به انتظارات ذی‌نفعان پاسخ دهید و یا به شکل ساده‌تر می‌توان گفت فرهنگ، هویت و شخصیت منحصر به فرد سازمان است، همان ویژگی‌های خاصی که وقتی به سازمان فکر می‌کنید به طور خودکار به ذهن‌تان خطور می‌کند.

فرهنگ سازمانی در عمل چگونه است؟

فرهنگ سازمانی موضوعی ذهنی و انتزاعی نیست بلکه دقیقاً آنچیزی است که در واقعیت آن‌را مشاهده می‌کنید بنایراین مراقب باشید در سازمان:

  • کارمندان چگونه به کارهای روزمره خود می‌پردازند و کار خود را انجام می‌دهند؟ آیا در این روند خوشحال به نظر می‌رسند؟
  • کارمندان چگونه با مشتریان صحبت می‌کنند؟
  • تعامل همکاران با یکدیگر چگونه است و در چه حدی است؟
  • تعامل مدیران و کارکنان چگونه است و آیا با هم تعامل دارند؟
  • شرکت و همچنین افراد چگونه به چالش‌ها (از یک مشکل جزئی تا یک بحران بزرگ) پاسخ می‌دهند؟
  • شرکت نسبت به تغییر و ایده‌های جدیدچه عکس‌العمل‌هایی نشان می‌دهد؟
  • آیا افراد در خصوص ایده‌های‌شان با هم گفتگو می‌کنند و یا با میل و رغبت به یکدیگر بازخورد می‌دهند؟

نکته قابل ذکر این است که فرهنگ موضوعی پویا است و فقط به جملات زیبا در مستندات بالادستی سازمان ختم نمی‌شود و باید آن را در استخدام‌های جدید تا فعالیت‌های وزانه کارمندان لحاظ کرد و البته برای تقویت آن نیاز است به طور منظم مورد بازبینی قرار گیرد و در صورت نیاز و در پاسخ به شرایط، ارتقاء یا

چند ویژگی ضروری برای داشتن یک فرهنگ سازمانی مؤثر

کاملاً واضح است که کارمندان و افرادی که مایلند وارد سازمان شوند، خواهان یک فرهنگ مطلوب در محل کار هستند و اغلب این را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین اولویت‌های خود هنگام ارزیابی فرصت‌های شغلی بالقوه خود ذکر می کنند.

اما چه چیزی یک «فرهنگ مطلوب» را می‌سازد؟ در زیر به چند مورد اساسی اشاره شده است:

1. احساس تعلق خاطر

یکی از نگرش‌های حاکم در اغلب سازمان‌ها این است که «احساسات و مشکلات شخصی خود را از کار تفکیک کن و به محل کار نیاور»

اما این نگاه و فرهنگ، به هیچ وجه درست نیست و امروز شاهد آن هستیم که همه چیز به میزان حمایت از کارمندان بر می‌گردد. تلاش رهبران موفق امروزی این است که تا جای ممکن به پیشرفت کارمندان خود کمک کنند زیرا می‌دانند این موضوع به معنای پیشرفت سازمان است و در این مسیر تمام تمرکز خود را بر تقویت حس راحتی و امنیت کارکنان معطوف می‌کنند.

به هر حال، همه ما انسان هستیم و مشکلات و عوامل استرس‌زای مخصوص به خود را داریم، چه در مورد آن‌ها صحبت کنیم یا نکنیم بنابراین بهتر است با نگاهی اصیل به اصالت انسانی و رعایت ضوابط آن، به یکدیگر کمک کنیم تا بر چالش‌ها غلبه کنیم تا راهی برای رفع چالش کارمندانی که با یک مسئله شخصی دست و پنجه نرم می‌کنند پیدا کنیم زیرا این امر موجب تقویت وفاداری کارکنان می‌شود و به کاهش استرس آن‌ها می‌کند.

2. بر رفاه و آسایش تمرکز بیشتری کنید

کارمندان باید بدانند که کارفرما به آنها به عنوان یک انسان اهمیت می‌دهد و این فراتر از ارزشی است که برای کسب و کار به ارمغان می‌آورند.

کارکنان برای حفظ آسایش و لذت بردن از سبک زندگی مورد نظر خود، تمایل دارند در محل کار از انعطاف‌پذیری بیشتری برخوردار باشند و این تمایل بعد از همه گیری کرونا به شدت افزایش پیدا کرد. فرهنگ سازمانی باید برای انعطاف‌پذیری و سازگاری بیشتر و در عین حال جلوگیری از فرسودگی کارکنان سازوکارها و قابلیت‌های لازم را داشته باشد.

کارکنان همچنین از محل کار خود انتظار دارند منابع و پشتیبانی‌های لازم را برای حفظ رفاه آنها در نظر گرفته باشد. این حمایت می تواند به شکل یک برنامه سلامت، یک برنامه کمک مالی و یا حتی محیط امنی باشد که در آن افراد بتوانند به راحتی طلب یاری کنند.

علاوه بر این، مسائل سیاسی-اجتماعی و رویدادهای جاری نیز می‌توانند بر کارکنان تأثیر منفی بگذارند و رهبران باید نسبت به آنچه در جامعه اتفاق می‌افتد و اینکه چگونه می‌توانند بر طرز فکر و بهره‌وری کارکنان تأثیر بگذارند حساسیت‌های لازم را به خرج دهند.

3. پذیرش

هر کس – صرف نظر از تفاوت‌های فردی‌اش – باید احساس کند که به خاطر شخصیتی که دارد و کمک‌هایی که ارائه می‌کند، مورد استقبال، پذیرفته شدن و ارزش‌گذاری قرار می‌گیرد. ایجاد یک محیط عاری از تبعیض و آزار و اذیت بسیار مهم است، محیطی که در آن همه احساس راحتی کنند تا نظرات خود را بدون ترس به اشتراک بگذارند، به طور کامل در جلسات شرکت کنند یا ریسک های حرفه‌ای حساب شده‌ای را که برای دستیابی به رشد شغلی لازم است، انجام دهند.

4. پیوستگی

کارمندان باید احساس کنند که در یک تیم هستند و همه در جهت اهداف مشترک و در تعقیب یک هدف بزرگ‌تر کار می‌کنند. شرکت‌ها باید مسئله انزوا در محل کار را به شکل جدی در فرهنگ خود بگنجانند و با تقویت فرهنگ کار تیمی و ارتباط مؤثر بر این مشکل فائق شوند.

5. شفافیت

پاشنه آشیل یک فرهنگ قوی شفافیت است. البته باید شفافیت را از طبقه بندی و سطح بندی محرمانگی اطلاعات جدا کرد. مخفی کاری، شایع پراکنی و طرد کردن سم‌هایی است که حتی بزرگت‌ترین شرکت‌ها را از پا در خواهند آورد. فرهنگ شفاف برای صداقت و ارتباط باز و به موقع ارزش قائل است. محل کار باید شفافیت را به ارمغان بیاورد و اعتماد و صداقت، احساس احترام، مشارکت و ارتباط درست را برای کارکنان در سرتاسر سازمان تقویت کند.

6. احترام متقابل

اساس هر فرهنگ سالم، رفتار محترمانه با دیگران است. هیچ چیز به اندازه محیطی که در آن افراد دائماً احساس تحقیر می‌کنند، به روحیه و حفظ روحیه آسیب نمی‌رساند. احترام در عمل می تواند به شکل زیر خود را نمایان کند:

  • گوش دادن و حمایت از ایده‌های دیگران
  • استفاده درست از وقت همه
  • پرداختن به افراد درگیر مشکل و نه اشخاص بی‌ربط

نتیجه

فرهنگ سازمانی همیشه مهم بوده است، زیرا تقریباً همه جنبه‌های یک کسب و کار را تحت تأثیر قرار می‌دهد. با این حال، پس از همه‌گیری کرونا و همچنین ورود نسل Z به بازار کار، این طرح به مهم‌ترین ابتکار عمل برای جذب استعدادهای برتر، حفظ کارمندان و جایگاه‌یابی شرکت‌ها برای موفقیت تبدیل شده است. در نظر داشته باشید نه تنها باید فرهنگ شرکت خود را همراه با اهداف کلان شرکت پرورش دهید، بلکه باید ضمن حفظ آن در صورت نیاز به طور دائم مورد تجدید نظر قرار دهید تا همیشه در بهترین حالت خود قرار گرفته باشد.