gamification

4 افسانه در باره گیمیفیکیشن

بسیاری از مدیران و کارشناسان بر این باورند که بازی ابزاری برای خنداندن، ایجاد فضای شاد همراه با تحرک بدنی است. در واقع تصور این افراد از گیمیفیکیشن همان بازی های مرسوم و معمول حوزه دیجیتال و فضای فیزیکی است و در بسیاری از تعاملاتی که تیم چالش آکادمی با ایشان دارد متوجه این موضوع می شویم که انتظار این افراد از گیمیفیکشن همان کارکردهای بازی های سرگرم کننده است و این مسئله به شدت می تواند بر ماموریت و اهداف گیمیفیکشن تاثیر منفی بگذارد. در این جا باید گفت گیمیفیکیشن یا همان بازی وار سازی از اساس با بازی های مرسوم متفاوت است و تنها نقطه تلاقی آن ها بهره مندی از ظاهر و مکانیک بازی هاست. به همین دلیل در زیر به 4 افسانه کلیدی در خصوص گیمیفیکشن پرداخته ایم تا نگاهی دقیق تر را به افراد علاقه مند به استفاده از گیمیفیکیشن منتقل کنیم.

افسانه شماره 1: گیمیفیکیشن همان بازی است!

یک اشتباه که در میان افراد غیر متخصص حوزه گیمیفیکیشن رایج است این است که گیمیفیکیشن اساساً به معنای تبدیل تعاملات خسته کننده (دوره های آنلاین، ارتقاء مهارت و غیره) به بازی های واقعی است.
بازی‌های معمولی صرفاً برای سرگرم کردن طراحی می‌شوند در حالی که گیمیفی کردن چیزی فقط به معنای سرگرم کننده کردن آن نیست، بلکه به معنای استفاده از غرایز انسانی مانند رقابت یا جستجوی پاداش برای شکوفا شدن تحت فشار یا شکوفا شدن تحت یک فرایند قابل یا غیرقابل پیش‌بینی است.

افسانه 2: گیمیفیکیشن فقط برای مخاطبان جوانتر مناسب است!

به دلیل ارتباط گیمیفیکیشن با بازی، ممکن است به عنوان استراتژی ای تلقی شود که فقط برای کاربران جوان تر جذاب است و جذابینی برای افراد مسن‌تر ندارد. با توجه به آمار گیمیرهای (حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای) سراسر دنیا که شاید بیش از 1 میلیارد نفر باشند این فرض چندان درست نیست.
دلیل اصلی‌ای که گیمیفیکیشن را به یک عنصر ثابت در حوزه های مختلف تبدیل کرده است، از توسعه نرم‌افزار، آموزش، بازاریابی، بانکداری، علم تا همه حوزه های نوآوری، این است که مکانیک و دینامیک اساسی گیمیفیکیشن بسیار فراتر از بازی‌های مرسوم رفته است و بیشتر بر مسائلی که انسان‌ درک و کشش اساسی نسبت به آن‌ها دارد تمرکز دارد، چیزهایی مانند پاداش، پیشرفت، موقعیت، تسخیر، رسیدن به هدف و رقابت.

افسانه 3: کمی گیمیفیکیشن می‌تواند همه مشکلات تعامل را برطرف می‌کند

گیمیفیکیشن یک گرد جادویی نیست که با پاشیدن آن تمام مشکلات را بتوان حل کرد. چنانچه بدون در نظر گرفتن اطلاعات مربوط به روانشناسی مخاطب دست به طراحی بازی بزنید، می‌توان گفت تا حد زیادی بی‌فایده خواهد بود و صرفاً بودجه خود را دور ریخته‌اید.
یک تجربه گیمیفی شده متقاعدکننده نیاز به درک عمیق از علم پشت آن دارد و اجزای بازی (نشان ها، امتیازها، سطوح) نمی‌توانند به تنهایی کاری از پیش برند زیرا آنها صرفاً عناصری هستند که کمک می‌کنند نتایج مورد نظر در سناریو طراحی شده به دست آیند.
بنابراین اگر به دنبال طراحی بازی هستید، ابتدا باید اطمینان حاصل کنید که انگیزه‌های انسانی را که باید به آن‌ها توجه کنید را به دقت شناسایی و درک کرده‌اید و با به کارگیری یک تجربه قوی در هدایت مخاطبان به محصول واقعی و کاربردی دست یابید. شما باید بدانید که تمام مکانیک‌های بازی موجود در جهان نمی‌توانند یک محصول معیوب یا نامربوط را از شکست نجات دهند.

افسانه 4: پاداش های بیرونی می‌توانند انگیزه پایدار ایجاد کنند

گاهی اوقات پاداش‌های بیرونی به شکل جدی انگیزه درونی فرد را برای انجام کاری کاهش می‌دهند به همین دلیل استراتژی‌های گیمیفیکیشن نمی‌توانند صرفاً به پاداش‌های بیرونی وابسته باشند. در طراحی پاداش‌ها باید به چیزهای بیشتری مانند ایجاد انتظار، ایجاد رقابت برای ایجاد احساسی حرکت‌دهنده در بازی‌کنان برای رسیدن به جایزه و غلبه بر موانع تکیه کرد.

برای پیوستن به کانال تلگرامی مرکز بازی‌های (جدی) سازمانی چالش آکادمی که در آن به معرفی بازی های سازمانی پرداخته می شود و همچنین برای طراحی و اجرای بازی‌های سازمانی با ما در تماس باشید:
09010893357
Www.Chaleshacademy.ir

657992111fd3a5d674d003b7_working-environment-types

انواع محیطهای کاری

محیط کار شامل شرایط فیزیکی و روانی است که در آن متخصصان وظایف خود را انجام می دهند. وقتی صحبت از شرایط فیزیکی به میان می‌آید، از یک شرایط ثابت و یکسان برای همه صحبت نمی کنیم. تعریف فضای کاری و محیط در صنایع مختلف و برای کارکنان گوناگون، متفاوت است. برخی از صنایع برای انجام وظایف به تجهیزات و شرایط خاص اداری نیاز دارند، در حالی که برخی دیگر فقط به یک فضای آرام.

وقتی صحبت از شرایط روانی به میان می آید، همه چیز به حال و هوا، رفاقت و احساس کلی مکان مربوط می شود. یک محیط کاری مثبت معمولا کلید موفقیت برای روزهای کاری شاد و پربار است. 

 

چرا شناخت محیط های مختلف کاری مهم است؟

از دیدگاه یک مدیر، درک محیط های کاری مختلف، کلید انتخاب فضای مناسب برای شرکت است. به عنوان مثال، اگر شرکتی هستید که در محیط کاری خلاقانه پیشرفت می کنید، احتمالاً بهترین کار این است که مصاحبه شوندگان شغلی را با یک تماس خلاقانه دعوت کنید. در اینجا دلایل دیگری وجود دارد که بدانید چرا محیط کاری مهم است:

 

 

1. سازگاری با تیم های مختلف

امروزه محیط های کاری اغلب از تیم های متنوعی با کارمندانی از پیشنینه ها، فرهنگ ها و سبک های کاری مختلف تشکیل شده است . مدیران باید محیط های کاری مختلف را درک کنند تا با رویکرد رهبری خود سازگار شوند و فرهنگ محیط کار مثبت را تشویق کنند .

سناریو: یک تیم بازاریابی را در یک شرکت بزرگ با افراد مختلف از سراسر جهان تصور کنید، که هر کدام پیشینه فرهنگی و ایده های منحصر به فرد خود را در مورد خلاقیت و استراتژی های بازاریابی ارائه می دهند. مدیر باید نحوه منتهی به ارزش گذاری را تنظیم کند و همه این دیدگاه های مختلف را گرد هم آورد. هدف ایجاد تیمی است که به خوبی با هم کار کند و با استفاده از نقاط قوت همه افراد در گروه های مختلف، ایده های نوآورانه ای ارائه می دهد.

2. ارتباط موثر

محیط های کاری مختلف ممکن است به سبک های ارتباطی متفاوتی نیاز داشته باشند. مدیران باید در تنظیم ارتباطات مطابق با ترجیحات و  انتظارات اعضای تیم عمل کنند و این شامل در نظر گرفتن روش های ارتباطی از راه دور، حضوری یا ترکیبی است.

سناریو: به گروهی از توسعه دهندگان در یک استارت آپ فناوری فکر کنید. برخی در دفتر کار می کنند و برخی دیگر کار خود را از جاهای مختلف انجام می دهند. مدیر می داند که ارتباط کلامی با کیفیت برای موفقیت پروژه بسیار مهم است. بنابراین، آن‌ها از انواع راه‌ها برای مکالمه استفاده می‌کنند، مانند تماس‌های ویدیویی و برنامه‌های پیام‌رسان. هرازگاهی حتی ملاقات حضوری هم دارند. نکته این است که همه را بدون توجه به اینکه از کجا کار می کنند، در جریان امور قرار دهید.

3. تعامل و روحیه کارکنان

کارمندان در محیط هایی که با ترجیحات و نیازهای آنها همخوانی دارد، پیشرفت می کنند. با درک محیط های کاری مختلف، مدیران می توانند محیط کاری ایجاد کنند که رضایت ، تعامل و روحیه کارکنا را افزایش دهد.

سناریو: یک آژانس طراحی را تصور کنید که در آن مدیر می داند که تیم خلاقیت واقعاً دوست دارد در مکانی باشد که هنر و منحصر به فرد بودن آنها درک شود. مدیر برای اینکه محیط را به مکانی عالی برای کار تبدیل کند، اقدام به ایجاد فرهنگی می کند که در آن خلاقیت تشویق میشود. به تیم ساعات کاری منعطف می دهد و این تیم خلاق را فوق العاده شاد و هیجان زده نگه می دارد و باعث می شود محل کار پر از انرژی و انگیزه باشد.

4. بهره وری و عملکرد

وظایف و پروژه های مختلف به محیط های کاری متفاوت نیاز دارند. برخی از پروژه ها ممکن است به فضاهای مشارکتی و تیم محور نیاز داشته باشند، در حالی که برخی دیگر ممکن است به کار متمرکز و مستقل نیاز داشته باشند. مدیرانی که این پویایی ها را درک می کنند می توانند محیط کاری را برای افزایش بهره وری و عملکرد بهینه کنند.

سناریو: به یک تیم تحقیق و توسعه در یک شرکت داروسازی فکر کنید. برخی از پروژه ها نیاز به تفکر عمیق و تلاش فردی دارند. مدیر باید این را بداند و فضای کاری را به روشی هوشمندانه تنظیم کند. 

چه نوع محیط های کاری وجود دارد؟

 محیط کار به شدت به شغل فرد وابسته است، به این معنی که برای مثال، یک کارمند اداری محیط کاری متفاوتی نسبت به یک کارگر ساختمانی دارد. 

به همین دلیل، تلاش برای چیدمان محیط های کاری بدون فهرست کردن همه مشاغل مختلف می تواند بسیار دشوار باشد! برای مبارزه با این مسئله رایج در محل کار، می‌توانیم توجه خود را به نظربه انتخاب شغل توسط روان‌شناس آمریکایی جان ال هالند معطوف کنیم. هالند پیشنهاد کرد که محیط کار را می توان به 6 حوزه مختلف تقسیم کرد:

محیط کار واقع گرایانه

انتظار چه چیزی می رود؟

در محیط واقع گرایانه، افرادی را می یابید که عملیاتی هستند. آنها عاشق کثیف کردن دست های خود هستند و اغلب کسانی هستند که جعبه ابزاری در دسترس دارندد. اینها کسانی هستند که دست و پنجه نرم کردن با چالش های ملموس را به مفاهیم انتزاعی ترجیح می دهند. آنها معمولاً در حل مسائل عملی خوش می درخشند.

محیط های کاری ترجیحی

برای کسانی که طرز فکری واقع‌گرایانه دارند، محیط کاری ایده‌آل فراتر از یک میز و کامپیوتر است. سایت‌های ساختمانی، مزارع، کارخانه‌ها و فضای باز، فضاهایی هستند که در آن می‌درخشند. آنها از صدای ماشین آلات، بوی خاک و دیدن نتایج فیزیکی لذت می برند.

نمونه مشاغل

نجار که چوب را به وسایل پر استفاده تبدیل می‌کند، مکانیک که در دستگاه‌ها غوطه ور می شود، کشاورز که زندگی را از خاک دریافت می کند و برق‌کار که الکترونها را به رقص در می آورد.

مزایای محیط های کاری واقع گرایانه

  • مشارکت عملی: کار واقع گرایانه همه چیز در مورد بالا زدن آستین ها و غواصی است، ارائه یک تجربه عملی که حس ملموس موفقیت را به ارمغان می آورد.
  • حل عملی مسئله: در این محیط ها، حل مسئله به صورت مستقیم و کاربردی است و ظهور راه حل های فوری را موجب می شود.
  • فعالیت بدنی: انتظار یک دوز فعالیت بدنی را داشته باشید. مشاغل واقع بینانه اغلب شامل حرکت هستند.
  • نتایج مشخص: کار واقع بینانه نتایج قابل مشاهده و ملموسی را ارائه می دهد و واضح بالایی از پیشرفت و موفقیت را ارائه می دهد.

معایب محیط های کاری واقع گرایانه

  • نیازهای بدنی: کار عملی ممکن است به معنای فشارهای فیزیکی باشد که منجر به دردهای گاه به گاه عضلات یا خستگی بعد از یک روز کاری سخت می شود.
  • خلاقیت محدود: در حالی که حل مسئله یک نقطه قوت است، ماهیت کار واقع گرایانه ممکن است جایی برای عبارات انتزاعی یا خلاقانه تر باقی نگذارد.
  • وابستگی به آب و هوا: اگر در فضای باز کار کنید، آب و هوا به یک همکار غیرمنتظره تبدیل می شود. باران، برف، طوفان و …
  • طبیعت روتین: برخی از نقش‌ها در محیط‌های واقع‌گرایانه می‌توانند به روال تبدیل شوند و به طور بالقوه شما را برای تنوع یا تحریک فکری بیشتر ترغیب نکنند.

محیط کار تحقیقی 

انتظار چه چیزی می رود؟

افرادی را تصور کنید که نمی توانند از سوال پرسیدن دست بردارند و عاشق کاوش در ناشناخته ها هستند. آنها مانند ماجراجویان باهوشی هستند که همیشه می خواهند معماهای جهان را بفهمند و حل کنند. آنها واقعاً در فکر کردن به مسائل خوب هستند و از برخورد با مشکلاتی که نیاز به تفکر هوشمندانه و علمی دارند لذت می برند.

محیط های کاری ترجیحی

دفاتر معمولی برای افراد علمی-تحقیقی مناسب نیست. در عوض، آنها باید در آزمایشگاه‌های شلوغ و پر از آزمایش‌ها و تحقیقاتی باشند که با تکیه بر جنب و جوش و کنجکاوی و کتابخانه‌های مختلف  به فعالیت بپردازند و این همان محیطهایی هستند که ذهن‌های تحقیقی عاشق آن‌ ها هستند.

نمونه مشاغل

با قهرمانان باهوش دنیای تحقیق آشنا شوید – دانشمندانی که در حال کاوش در مرزهای دانش هستند، محققانی که در اعماق اندیشه ها تحقیق می کنند، ریاضیدانانی که معادلات پیچیده را حل می کنند، و کارآگاهانی که سرنخ هایی را برای دستیابی به حقیقت کنار هم می چینند.

مزایای محیط های کاری تحقیقی

  • تحریک فکری: در دنیای تحقیقی، اعضای تیم همیشه با چالش های ذهنی دست و پنجه نرم می کنند. این مانند یک تمرین مداوم مغز است که آنها را در فکر و یادگیری نگه می دارد.
  • کنجکاوی تقویت می شود: اگر فردی در تیم باشد که هرگز از پرسیدن “چرا” دست نمی کشد و عاشق کاوش در چیزهای جدید است، کار تحقیقی کار اوست. این کار به افراد اجازه می دهد با پرسیدن سؤالات، کشف چیزها و غوطه ور شدن در موضوعات جالب، کنجکاوی خود را ارضا کنند.
  • دقت علمی: در اینجا کارها با دقت و رویکردی سیستماتیک انجام می شود. اعضای تیم از قوانین پیروی می کنند تا مطمئن شوند که وظایف به طور دقیق در هنگام حل مشکلات و بررسی مسائل انجام می شود. همه چیز در مورد دقیق و قابل اعتماد نگه داشتن موارد است.
  • پیشرفت دانش: هر روز در کار تحقیقی مانند یک گام به جلو در درک بهتر مسائل است. اعضای تیم، به عنوان مشارکت کنندگان مهم، به گروه کمک می کنند تا بیشتر بیاموزند. آنها همیشه برای دانستن بیشتر و پیشرفت در سازمان تلاش می کنند.

معایب محیط های کاری تحقیقی

  • انزوا: وقتی کارمندان واقعاً وارد منطقه تفکر هوشمند خود می شوند، ممکن است به علت عدم همکاری با دیگران احساس تنهایی کنند.
  • نتایج نامشخص: انجام کار تحقیقی مانند یک ماجراجویی علمی با آزمایش‌های زیاد است، اما نتایج همیشه واضح نیستند. این به معنای نیاز به صبر و توانایی برای بازگشت شرایط عادی است و ممکن است همه چیز ناگهان به شکلی غیرقابل پیش بینی اتفاق بیفتد.
  • انتظارات بالا: تلاش برای فوق العاده باهوش بودن می تواند انتظارات بالایی را برای کارمندان ایجاد کند. این ممکن است استرس زا باشد زیرا آنها به دنبال برتری و اهداف بزرگ هستند.
  • فعالیت بدنی محدود: کارمندانی که کارهای تحقیقاتی انجام می دهند ممکن است بیشتر خود را پشت میز کار خود ببینند. برای کسانی که دوست دارند در جنب و جوش داشته باشند کمی محدود به نظر برسد.

محیط کار هنری 

انتظار چه چیزی می رود؟

وارد دنیای محیط کار هنری شوید – جایی که خلاقیت فقط یک مهارت نیست. این یک راه کامل برای زندگی است. افراد هنرمند تماماً وقف ابراز خود هستند، ایده‌هایی را بیرون می‌آورند که فراتر از قوانین معمول می‌رقصند. این جهان پر از تخیل رنگارنگ، افکار اصیل و میل غیرقابل توقف برای خلق است.

محیط های کاری ترجیحی

فکر نکنید که روح بزرگ هنری افراد هنرمند در دفاتر معمولی با قوانین سختگیرانه جا می گیرند. درعوض، استودیوهایی را تصور کنید که پر الهام‌ بخشی هاست، تئاترهایی با جادوی اجراها و گالری‌های هنری که طیف پر جنب و جوش خلاقیت انسان را به نمایش می‌گذارند. اینها مکانهایی هستند که روحهای هنری در آن واقعاً زنده می شوند.

نمونه مشاغل

به هنرمندان این دنیا فکر کنید – نقاش که به بوم رنگ می‌افزاید، نویسنده با کلمات داستان می‌سازد، نوازنده سمفونی می‌سازد، و طراح گرافیک که داستان‌های بصری را شکل می‌دهد.

مزایای محیط های کاری هنری

  • آزادی خلاق : در محیط‌های کاری هنری، کارمندان زمانی بهترین کار را انجام می‌دهند که برای خلاقیت آزاد باشند. این باعث می شود آنها احساس کنند که می توانند ایده های خود را بدون هیچ محدودیتی به اجرا بگذارند.
  • الهام فراوان: کار در نقش های هنری به این معناست که همیشه با چیزهای خلاقانه ای احاطه شده باشید که جرقه ایده های جدید را می زند. این یک منبع دائمی الهام است تا افکار تازه را پدید آورد.
  • رضایت عاطفی: ساختن هنر اغلب به کارکنان احساس بسیار خوبی می دهد زیرا کار آنها مانند نشان دادن ذره ای از خود است. این چیزی بیش از یک شغل است. این راهی است که آنها با احساسات خود ارتباط برقرار کنند.
  • بیان متنوع: کار هنری همه چیز در مورد تجلیل از افکار و روش های مختلف انجام کارها است. این موضوع محیطی را ایجاد می کند که در آن منحصر به فرد بودن مهم است و روش خاص هر کارمند برای انجام کارها پر اهمیت است.

معایب محیط های کاری هنری

  • عدم قطعیت مالی: در دنیای کار هنری، کارمندان ممکن است با عدم قطعیت مالی مواجه شوند، زیرا درآمد ممکن است کمی بالا و پایین شود یا پیش بینی آن سخت باشد.
  • ذهنیت: مشاغل هنری اغلب بر اساس نظرات شخصی مورد قضاوت قرار می گیرند و موفقیت، به آنچه افراد دوست دارند یا دوست ندارند بستگی دارد.
  • فشار برای اصالت : همیشه تلاش برای منحصر به فرد بودن و ارائه ایده های جدید می تواند از نظر ذهنی کمی سخت باشد. 
  • ساختار محدود: برای کسانی که ترجیح می‌دهند کارها به خوبی سازماندهی شوند، گاهی اوقات ماهیت کمتر ساختارمند کار هنری ممکن است یک چالش باشد.

محیط کار اجتماعی 

انتظار چه چیزی می رود؟

مرحله بعدی محیط اجتماعی است، جایی که کار فقط مربوط به وظایف نیست، بلکه مربوط به افرادی است که به آنها دل خوش کرده اند. افراد اجتماعی چهره های صمیمی، گوش های همدل و بازیکنان تیمی هستند. آنها از طریق همکاری، تفاهم، و میل واقعی برای روشن تر کردن جهان از طریق کارشان رشد می کنند.

محیط های کاری ترجیحی

به مکان‌هایی فکر کنید که لبخندها و ارتباطات اهمیت دارند. مدارس مملو از هیاهوی یادگیری، بیمارستان‌هایی که مراقبت و دلسوزی اولویت اول است و مراکز اجتماعی به‌عنوان مراکز پر جنب و جوش حمایت و رفاقت.

نمونه مشاغل

معلمی که ذهن‌های جوان را شکل می‌دهد، مشاوری که راهنمایی ارائه می‌دهد، پرستاری که مراقبت‌های دلسوزانه را ارائه می‌کند و مددکار اجتماعی که از کسانی که به آن نیاز دارند حمایت می‌کند.

مزایای محیط های مددکاری اجتماعی

  • ارتباطات معنادار: مددکاری اجتماعی زمین بازی برای ایجاد ارتباطات معنادار است. بالاخره به مردم مربوط می شود!
  • تحقق هدف: در نقش هایی که کار شما مستقیماً بر رفاه دیگران تأثیر می گذارد، رضایت منحصر به فردی وجود دارد. مثل یک هدف روزانه است.
  • همکاری: کار تیمی در اینجا فقط یک کلمه کلیدی نیست. این یک روش زندگی است نقش های اجتماعی در فضای همکاری و حمایت متقابل شکوفا می شوند.
  • رشد شخصی: کمک به دیگران یک راه دو طرفه است. نقش‌های اجتماعی اغلب با رشد شخصی همراه می‌شوند، زیرا همدلی و درک به ماهیت دوم تبدیل می‌شوند.

معایب محیط های مددکاری اجتماعی

  • تخلیه عاطفی: از آنجایی که مراقبت عمیق از دیگران می تواند شدید باشد، ممکن است لحظاتی پیش بیاید که به یک التیام نیاز داشته باشید.
  • خطر فرسودگی شغلی: اشتیاقی که به نقش های اجتماعی دامن می زند گاهی می تواند به فرسودگی شغلی منجر شود.
  • چالش در مرزها: ایجاد تعادل بین یک رویکرد دوستانه با مرزهای حرفه ای یک هنر است.

محیط کار سازمانی

انتظار چه چیزی می رود؟

در اینجا ما محیط کاری کارآفرین را داریم – مکانی که جاه طلبی همه چیز را هدایت می کند، قاطعیت زبان اصلی است و انرژی سفر را به پیش می برد. این افراد افرادی هستند که اقدام می‌کنند، همیشه به دنبال فرصت‌ها هستند، علامت خود را می‌گذارند و دیگران را متقاعد می‌کنند که در مسیر موفقیت به آنها بپیوندند.

محیط های کاری ترجیحی

دفاتر عادی ممکن است برای روحیه کارآفرینی کمی کسل کننده به نظر برسند. جنب و جوش فروش، اتاق های هیئت مدیره استراتژیک غول های تجاری و مراحلی که رهبران در آن برای جمعیت سخنرانی می کنند را تصور کنید. این‌ها مکان‌هایی هستند که افراد کارآفرین احساس می‌کنند در خانه هستند – جایی که جاه‌طلبی در کانون توجه قرار می‌گیرد.

نمونه مشاغل

کارآفرینانی که مسیرهای خود را شکل می‌دهند، فروشندگانی که معاملات را با ظرافت به نتیجع می رسانند، مدیرانی که کشتی را هدایت می‌کنند، و سیاستمدارانی که مسیر کشورها را هدایت می‌کنند.

مزایای محیط های کاری مبتکرانه

  • جاه طلبی رها شده: در محیط های کاری سازمانی، جاه طلبی بازیگر کلیدی است که بستری را برای افراد فراهم می کند تا بهترین های خود را به نمایش بگذارند.
  • انرژی پویا: انرژی فقط یک کلمه نیست. این چیزی است که کار سازمانی را زنده نگه می دارد. این در مورد فرو رفتن در چالش ها با اشتیاق و انجام کارها است.
  • قاطعیت: قاطعیت چیزی است که صحبت کردن را به عنوان یک حرکت قوی جلوه می دهد.
  • نتایج محور: در کار سازمانی، همه چیز به انجام کارها مربوط می شود. موفقیت با آنچه به دست آمده، نقاط عطف به دست آمده و نتایج واقعی و ملموس حاصل از آن سنجیده می شود.

معایب محیط های کاری مبتکرانه

  • رقابت شدید: در جاهایی که افراد به اهداف بزرگی دست می یابند، کارمندان با رقابت زیادی دست و پنجه نرم می کنند. به این معنی است که همیشه تیز بمانید تا جلوتر بمانید.
  • چالش های تعادل بین کار و زندگی : تعقیب اهداف بلندپروازانه گاهی اوقات می تواند تعادل بین کار و زندگی شخصی را به هم بزند. شاید پیدا کردن ترکیب مناسب کمی مشکل باشد.
  • ریسک و عدم اطمینان: کارمندان در تیم‌های جاه‌طلب اغلب خود را در موقعیت‌های جدیدی می‌بینند و با ریسک‌ها و چیزهایی که قطعی نیستند مقابله می‌کنند.
  • فشار برای موفقیت: تلاش برای موفقیت می تواند مجموعه ای از فشارها را برای کارکنان به همراه داشته باشد.

محیط کاری متعارف

انتظار چه چیزی می رود؟

آخرین، اما نه کم اهمیت، محیط متعارف است، که در آن نظم حاکم است، جزئیات مهم است و قابلیت اطمینان یک فضیلت است. افراد اینجا استادان سازمان هستند و در محیط هایی که دقت و ساختار ستون فقرات عملیات روزانه را تشکیل می دهد، شکوفا می شوند.

محیط های کاری ترجیحی

دفاتر سنتی محل شیرینی برای افراد این دسته هستند. میزهای مرتب چیده شده، کاغذها به ترتیب دقیق و حسی از ساختاری که جو را تعریف می کند، منظم شده اند. بانک‌ها، سازمان‌های دولتی و ادارات  اینها مناظری هستند که افراد معمولی ریتم حرفه‌ای خود را در آن پیدا می‌کنند.

نمونه مشاغل

حسابدارانی که دفاتر را در تعادل قرار می دهند، منشی‌هایی که گردش‌های کاری یکپارچه را تنظیم می‌کنند و مدیران دفاتر که اطمینان می‌دهند همه جزئیات به‌طور بی‌نقص در یک راستا قرار دارند.

مزایای محیط های کاری معمولی

  • دقت: در محیط‌های کاری معمولی کارمندان به دقت توجه دارند. همه چیز جای خود را دارد و هر جزئیات کوچکی فوق العاده سازماندهی شده است.
  • اجرای قابل اعتماد: انجام کارها به شکل قابل اعتماد چیزی است که انتظار می رود کارمندان آن را هر روز و هر لحظه در نظر داشته باشند.
  •  
  • تمرکز بر جزئیات: تمرکز فوق العاده روی جزئیات فقط یک مهارت نیست. این یک فعالیت بزرگ است. کارمندان در نقش های معمولی در توجه دقیق به نکات ظریف قهرمان هستند.

معایب محیط های کاری معمولی

  • انعطاف پذیری محدود: در مکان هایی با تنظیمات سختگیرانه، ممکن است کارمندان را با چالش مواجه کند. تطبیق سریع با تغییرات غیرمنتظره همیشه چالش برانگیز است.
  • پتانسیل برای تکرار: برخی از مشاغل در مکان های معمولی ممکن است شامل انجام کارهای تکراری باشد، که ممکن است برای کسانی که به تنوع علاقه دارند چندان هیجان انگیز نباشد.
  • خطر تأکید بیش از حد بر روی روش: تمرکز فوق العاده بر پیروی از قوانین ممکن است گاهی به معنای فضای کمتری برای حل خلاقانه مسئله باشد. می تواند منجر به نوآوری کمتر شود.
  • انتظارات بالا برای ثبات: انتظار زیادی از کارمندان وجود دارد که همیشه کارها را به طور مداوم و بدون اشتباه انجام دهند و این کمی دشوار است.

gamifiaction-chaleshacademy

ساختار عملکردی گیمیفیکیشن

گیمیفیکیشن یا بازی‌وارسازی موضوعی است که درباره آن زیاد شنیدهایم، اما کمتر به «چرایی» آن پرداخته شده است.

درک چرایی گیمیفیکیشن می‌تواند به ما کمک کند تا روش‌های انگیزشی‌ای که از قبل در کسب و کار ما وجود دارد را کشف کنیم و یا بهبود بخشیم.

در واقع هدف از بازی‌وارسازی استفاده از لذت قابل حصول از بازی در اموری است که اساساً ماهیت بازی ندارند و چه بسا خسته‌کننده و سخت نیز باشند.

در واقع به بیان ساده می‌توان گفت گیمیفیکیشن یعنی استفاده از تفکر و مکانیک بازی در زمینه‌های غیربازی که به بهبود سطح تعامل، کمک به تکمیل وظایف خاص، بهبود یادگیری فردی و تشویق توسعه شخصی منجر می‌شود.

 نگاهی دقیق تر به گیمیفیکیشن

با ارائه پاداش یا تزریق مقداری سرگرمی به هر کار و وظایف معمولی، احتمال بیشتری دارد که فرد آن را به روشی سریع، کارآمد و
موفق انجام دهد. این همان تاکتیکی است که هزاران سال است به عنوان والدین در توسعه مهارت‌ها و آموزش فرزندانمان از آن استفاده می‌کنیم و همیشه توانسته نتایج خوبی را به بار آورد.

اما اکنون گیمیفیکیشن از اتاق خواب فرزندمان فراتر رفته و به هر فضا که نگاه کنید ردپای آن را خواهید دید، از ورزش، آموزش،
سرگرمی تا تبلیغات و درآمدزایی و همه این‌ها به لطف کشش و غریزه طبیعی انسان به موضوع بازی، رقابت و جاه‌طلبی میسر شده است.

علم پشت گیمیفیکیشن

گیمیفیکیشن در واقع همه آن چیزی است که برای ایجاد انگیزه، میل و تمایل به انجام کاره بدان نیاز داریم. این احساس انگیزه و جاه طلبی توسط دوپامین تقویت می‌شود، سیگنالی شیمیایی که از یک نورون در مغز به نورون دیگر منتقل می‌شود. اساساً وقتی چیزی لذت‌بخش یا رضایت‌بخش را تجربه می‌کنیم، بدن ما دوپامین ترشح می‌کند و این یعنی دریافت پاداش که بسیاری از رفتارهای ما بر مبنای پاداش شکل می‌گیرند.

گاهی حتی قبل از این‌که برای انجام کاری پاداش دریافت کنیم، ممکن است مغز یک ضربه شیمیایی به ما وارد کند و این به این دلیل است که نورون‌های دوپامین سعی می‌کنند بر مبنای پیش‌بینی ما را وادار به عجله در دریافت لذت و پاداش کنند. با گذشت زمان، نرون‌ها یاد می‌گیرند که چه زمانی چه چیز رضایت‌بخشی در راه است و از قبل با ایجاد حالات خوب خود را برای دریافت پاداش آماده می‌کنند و البته این حالت زمانی به اوج خود می‌رسد که ما با یک رضایت غیرمنتظره مواجه شویم که در این حالت دوپامین بیشتر و چندبرابری آزاد می‌شود.

بنابراین، هر چقدر فعالیت‌هایی که منجر به تولید دوپامین می‌شود را بیشتر انجام دهید (مثل رقابت در یک کار یا کارهای سخت)، دوپامین بیشتری تولید خواهید کرد و در نتیجه لذت بیشتری خواهید برد و در نتیجه راحت‌تر می‌توانید با انگیزه بمانید.

تمام تلاش گیمیفیکیشن این است که این الگو را تکرار کند.

 چرا گیمیفیکیشن کار می کند؟

قلب گیمیفیکیشن انگیزه است. اما پرسش اساسی این است که شور و شوق ما به طور خاص از کجا می‌آید؟ نظریه های متعددی در رابطه با این موضوع وجود دارد، اما ساینتیفیک امریکن معتقد است که سه عنصر حیاتی وجود دارد که انگیزه را حفظ می‌کند:

  1. خودمختاری: اگر شما مسئول سرنوشت خود باشید، انگیزه بیشتری برای موفقیت خواهید داشت. مسئول بودن به این معنی است که سخت‌تر کار خواهید کرد و برای مدت طولانی‌تری به اهداف خود پایبند خواهید بود.
  2. ارزش: ارزش قائل شدن برای یک فعالیت و داشتن علاقه به آن، موجب افزایش سطح انگیزه می‌شود. رابطه مثبتی بین ارزش‌گذاری یک موضوع و تمایل به انجام آن وجود دارد. اگر اهمیت می‌دهید، ادامه خواهید داد و سخت‌تر کار خواهید کرد و حتی تمام دشواری‌ها را به جان می‌خرید تا زمانی که کار کامل شود.
  3. شایستگی: اگر فردی مهارتی را برای دست‌یابی به هدفی در خود ایجاد و یا تقویت کند نسبت به فردی که همان هدف را می‌تواند با تکیه بر استعداد ذاتی خود انجام دهد، احتمال خیلی بیشتری وجود خواهد داشت تا به آن هدف دست یابد. مطالعات این را ثابت کرده است که ارتباط قوی‌ای بین احساس مهارت و تمایل به دنبال کردن فعالیت‌های خاص آن مهارت وجود دارد و کسانی که به جای کار سخت و کسب مهارت، از استعدادهای ذاتی خود استفاده می‌کنند، راحت‌تر تسلیم می‌شوند.

گیمیفیکیشن از انگیزه های بیرونی (عواملی مانند پول یا نمرات) و درونی (منفعت شخصی یا لذت) ما برای افزایش بهره‌وری و حرکت به سمت انجام بهتر فعالیت‌های روزانه یا وظایف خاص بهره می‌برد. بنابراین، گیمیفیکیشن در صورتی بهترین کارایی را خواهد داشت که هر دوی این عوامل انگیزشی مورد توجه قرار گیرند. حتی اگر می‌خواهید نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، نوعی پاداش یا جایزه در نظر بگیرید.

برای طراحی، برگزاری و تسهیلگری بازی های سازمانی و همچنین برگزاری کارگاه‌های آموزش مهارت نرم و توسعه فردی با چالش آکادمی در ارتباط باشید.

conflict-management

مدل مدیریت تعارض توماس کیلمن

تعارض بخشی اجتناب ناپذیر از هر محل کار است و هیچ یک از ما نمی توانیم از آن فرار کنیم. اگر به طور سالم حل شود، منبعی عالی برای یادگیری و رشد است.  نحوه حل تعارض به اثربخشی رفتار مدیران و اطمینان از اینکه سازمان و کسب و کار تا حد امکان به بهترین شکل ممکن اداره می شود، کمک خواهد کرد.

اجازه دهید برای شرح «مدل تعارض توماس کیلمن» یک مثال بزنیم. فرض کنید که یک شرکت بزرگ توسعه بازی های ویدیویی بنام AAA در حال تجمیع نیروی کار خود برای دستیابی به یک هدف جدید است و از دو تیم برنامه نویس خواسته می شود تا این تجمیع بپیوندند. این دو تیم‌ هر یک تا پیش از این تحت نظر یک مدیر با سبک رهبری کاملاً متفاوت مدیریت می‌شدند و درگیری در این شرایط به احتمال زیاد اجتناب ناپذیر است. برای جلوگیری از بروز چالش‌های بزرگ سازمان تصمیم می‌گیرد یک واحد مدیریت تغییر ایجاد کند تا از طریق آن این ادغام به خوبی انجام شود و تیم‌ها بر اساس شهود و حدس و گمان راه خود را تعیین نکند اما اگر چنانچه بر اساس رفتارهای معمولی این اتفاق بیفتد احتمالا این سازمان نمی تواند به قدر کافی مشکلات پیش روی این ادغام را حل کند بنابراین بهترین راه استفاده از مدل تعارض توماس کیلمن است.

 

مدل تعارض توماس کیلمن چیست؟

در سال 1974، دو محقق بنام های کنت دبلیو. توماس و رالف اچ. کیلمن  به بررسی کارمندان و درگیری های معمول آنها در محل کار پرداختند. با گذشت زمان، آنها توانستند الگویی از راه هایی را مشاهده کنند که در آن مردم تعارض پیش آمده را حل می کنند. آنها متوجه شدند که اکثر تعارضات را می توان به پنج روش اصلی حل کرد. این پنج گزینه اساس ابزار مدل تعارض توماس کیلمن و مدل حل تعارض توماس کیلمن را تشکیل دادند.

این مدل دارای دو رویکرد یا بعد است: قاطعیت و همکاری. احتمالاً با هر یک از این ابعاد و ویژگی های شخصیتی مرتبط با آن آشنا هستید، اما نحوه تعامل این دو می تواند نتایج متفاوتی به بار آورد. اتعامل این دو بعد می تواند 5 حالت را به وجود آورد که در زیر به این حالات پرداخته شده است.

شبکه ای که ستون فقرات مدل را تشکیل می دهد، یک طرح ساده 2×2 با یک مربع قرار گرفته شده در مرکز است. در محور x میزان همکاری و در محور y میزان قاطعیت را می توان مشاهده کرد. در مرکز این نمودار سازش قرار گرفته است و در چهار سلول دیگر  موارد زیر را می توان مشاهده کرد:

  • قاطعیت بالا و همکاری بالا: همکاری
  • قاطعیت بالا و همکاری کم: رقابت
  • قاطعیت کم و همکاری زیاد: اسکان
  • قاطعیت کم و همکاری کم: اجتناب
بعد اول تعارض توماس کیلمن: قاطعیت

قاطعیت درجه ای است که افراد مایل به ابتکار عمل و تحمیل اراده خود به دیگران هستند. این استراتژی در شرایط زیر مفید است:

  • نتایج سریع مورد نیاز است
  • اخلاق زیر سوال برود
  • شما می دانید که درست می گویید و باید جلو بروید
  • تلاش های دیگر برای حل تعارض بی نتیجه است
  • قدرت و نفوذ شما قابل توجه است

به طور طبیعی، قاطعیت اغلب منجر به وضوح سریع‌تر می‌شود و قدرت را در سلسله مراتب سلطه تقویت می‌کند، اما می‌تواند باعث اصطکاک، واکنش منفی و تقویت سلسله مراتبی شود که بیش از حد عمودی یا قدرت محور هستند. همچنین می تواند روحیه و استقلال کارکنان را کاهش دهد. بهتر است مثل همیشه محتاط باشید.

بعد دوم تعارض توماس کیلمن: همکاری

همانطور که به نظر می رسد، همکاری درجه ای است که افراد مایل به همکاری برای دستیابی به یک هدف هستندو یک رویکرد شبه دموکراسی به حساب می آید. در اینجا شرایطی وجود دارد که ممکن است همکاری برتر از قاطعیت باشد:

  • راه روشن و واضحی برای مدیریت وضعیت مورد نظر وجود ندارد
  • راه شما ممکن است راه درستی نباشد
  • حریف/رقیب شما خیلی ناسازگار نیست و تمایل به همکاری دارد
  • به کاهش سطح تهدید در محل کار کمک می کند و تعداد مخالفان شما را به حداقل می رساند.
  • در هر موقعیتی کار می کند زیرا شما در حال تسلیم شدن به یک موضع متضاد هستید – با این حال، ممکن است همیشه راه درستی هم نباشد.

همکاری مزایایی دارد: پیامدها را به حداقل می‌رساند و ممکن است شهرت کارمند یا مدیر را به عنوان یک دیپلمات افزایش دهد.

با این حال، سنجیدن همه طرف ها و رسیدن به توافق به زمان نیاز دارد و این چیزی (زمان) است که ممکن است در اختیار نداشته باشید. همچنین، هر چه فرد یا گروه مقابل سرسخت‌تر باشد، همکاری سخت‌تر خواهد بود – تا جایی که ممکن است وقت خود را تلف کنید. بدانید چه زمانی قاطع باشید و چه زمانی همکاری کنید!

اکنون باید مشخص شود که چرا ترکیب های متفاوتی از این دو بعد وجود دارد، زیرا هیچ بعد واحدی نمی تواند برای همه موقعیت ها مفید باشد و به یاد داشته باشید: برای اجرای این مدل و تعیین اینکه کدام بعد بهتر است، باید بتوانید با موفقیت تضاد را در محل کار خود شناسایی کنید.

پنج حالت از مدل مدیریت تعارض توماس کیلمن

همانطور که در بالا توضیح دادیم، ابزار حالت تعارض توماس کیلمن دارای 5 حالت است: رقابت، اجتناب، سازگاری، همکاری، و – نقطه مرکزی- سازش. بیایید به هر یک از این حالت های درگیری توماس کیلمن کمی بیشتر بپردازیم!

حالت اول: اجتناب

در حالت قاطعیت پایین و همکاری کم، حالت «اجتناب» قرار دارد. همانطور که به نظر می رسد، این شامل پرهیز کامل از درگیری است. فرد به صورت ارگانیک وضعیت را تماشا می کند و سعی می کند از درگیر شدن مستقیم خودداری کند. این رویکرد منفعل روش معمولی است که در زندگی روزمره خود بیش از هر زمان دیگری شاهد آن هستیم. بسیاری از افراد فقط می‌خواهند از درگیری اجتناب کنند، که مطمئناً درست است، اما همچنین می‌تواند راهی بسیار سمی برای رسیدگی به مسائل باشد. اگر همه از تعارض اجتناب کنند، کسب و کار شکست خواهد خورد.

گاهی اوقات اجتناب یکی از بهترین اقدامات است. شاید یک انفجار بزرگ در کار رخ داده است و طرفین درگیر باید برای مدتی استراحت کرده و روی وظایف خود تمرکز می کنند. شاید موضوع بسیار جزئی یا اولویت پایین داشته باشد و افراد باید بر نگرانی های مهمتر تمرکز کنند. 

افراد در این شرایط ناخودآگاه تجزیه و تحلیل هزینه و فایده را انجام می دهند و تعیین می کنند که آیا جنبه های منفی بالقوه درگیر شدن در بحث بیشتر است یا سود و فایده آن. بیشتر افراد طبیعتاً از این رویکرد را انتخاب می کنند، اما اگر یک کارمند یا کارفرما باید برای منافع کسب و کار یا معیشت خود مستقیما درگیر این روش شود، به آنها توصیه می کنیم که از این گزینه به عنوان آخرین راه حل استفاده کنند.

مثال ها:

  • شخصی در محل کار با کسی در مورد موضوعی صحبت می کند و نفر مقابل بحث را عوض می کند و یا محل را ترک می کند.
  • مدیری که همیشه از موضوع تنبیه کارکنان خود اجتناب می کند، ممکن است موضوع را تغییر دهد یا سعی کند به طور کلی از صحبت کردن در مورد آن اجتناب کند. 

 

حالت دوم: انطباق

این حالت زمانی رخ می دهد که قاطعیت پایین و سازگاری و همکاری بالا است. این حالت مستلزم موافقت با رقیب / افراد دیگر و تسلیم شدن در برابر موضع آنها است. گاهی اوقات ما باید کوتاه بیاییم و بپذیریم که باید راه خود را تغییر دهیم یا تسلیم طرف های دیگر شویم. برخلاف اجتناب، این حالت تعارض را تأیید می کند و به تنش پایان می دهد. این تصمیم زمانی مفید است که شما مستقیماً درگیر تعارض هستید، اما نمی‌خواهید با این موقعیت کنار بیایید.

به خاطر داشته باشید که فردی که این استراتژی را انتخاب می‌کند، ممکن است شهرت یا موقعیت خود را از دست بدهد. اگر موقعیت شما قوی است و چیزهای زیادی برای از دست دادن دارید در استفاده از این استراتژی بسیار مراقب باشید.

مثال ها:

  • اگر یک همکار به دلیل شرایط اجتناب ناپذیر برای جلوگیری از اخراج یا ترک کار، موافقت می کند که شیفت خود را حتی با فردی که مایل به همکاری با وی نیست، پوشش دهد.
  • اگر پروژه ای نیاز به تکمیل داشته باشد، ممکن است هر کاری که لازم است انجام دهند تا این اتفاق بیفتد.

 

حالت سوم: رقابتی

قاطعیت بالا و سازش (همکاری) کم، حالت کلاسیک رقابت است. مطمئناً محل کار پر از افراد رقیب است، اما در زمینه حل تعارض، رقابت به این معناست که افراد آشکارا علیه طرف مقابل مخالف هستند و مستقیماً سعی می کنند ثابت کنند که راه آنها درست است. این روش برای مسائل فوری یا موقعیت‌هایی که باید اقتدار خود را ابراز کنید و یا می‌دانید حق با شماست مناسب است اما خطرات زیادی در پی دارد. اگر اختیار دارید و این یک وضعیت اضطراری است، دریغ نکنید که دیگران را به مسیر مورد نظر خود هدایت کنید.

فقط در مورد به کارگیری بیش از حد این استراتژی مراقب باشید زیرا می تواند منجر به ضربه بزرگ شود. هرچه رقابتی‌تر باشید، احتمال اینکه افراد در آینده با شما کار کنند کمتر می‌شود و تا آنجا که ممکن است شما را از حلقه ارتباطات خود دور خواهند کرد. اگر سطح تهدید خود را بیش از حد بیهوده بالا ببرید، افراد ممکن است شهرت یا حتی معیشت شما را هدف قرار دهند. مطمئن باشید که استدلال شما قوی است.

مثال ها:

  • کسی ترجیح می دهد به درستی عمل کند تا کار درست را انجام دهد! این نوع افراد ممکن است بخواهند فقط در بحث پیروز شوند!
  • یک فرد نسبت به عقاید یا نظرات خود بیش از حد تدافعی است و در هنگام مواجهه با مخالفت ها یا اختلاف نظرها، برافروخته می شود.

 

حالت چهارم: همکاری

قاطعیت بالا و همکاری و سازش بالا. اینجاست نقطه شکل گیری همکاری است. به طور خلاصه، حالت همکاری به شما این امکان را می دهد که نکات رقیب خود را تأیید کنید و برای توافق وقت بگذارید. در واقع این مدل بسیار وقت گیر و نیاز مند تخصیص منابع است، اما اگر هر دو طرف نقاط قوت خوبی داشته باشند و به دنبال برنده-بازنده کردن خود و دیگری نباشند  می تواند راهی عالی برای دستیابی به یک هدف باشد. اگرچه این استراتژی موجب  همکاری و ایجاد اتفاقات خوب می شود اما می تواند منابع شرکت و فرد را تحت تاثیر قرار دهد و همه چیز را با کندی مواجه کند. معمولاً راه درستی است، اما همیشه کاربرد ندارد.

می تواند خلاقیت زیادی را تولید کند. در این مسیر قاطع باشید اما بر همکاری مسلط نباشید وگرنه فایده ای ندارد. همچنین مهم است که این سوال را مطرح کنید که آیا باید با کسی که به او اعتماد ندارید همکاری کنید – برای مثال، ممکن است این روند هزینه شما افزایش دهد یا موجب از دست رفتن ایده های شما شود. اگر درجه قاطعیت شما کمتر از طرف مقابل است با احتیاط این استراتژی را به کار ببرید.

مثال:

  • اگر فردی با کار زیاد مواجه شود، موضوع را با کارفرمای خود در میان می گذارد و به جای استعفا، سعی می کند راه وسطی پیدا کند.

 

حالت پنجم: سازش

این حالت در مرکز مدل تعارض توماس کیلمن قرار دارد. سازش به معنای این است که تا حدودی قاطعیت و همکاری وجود دارد ( از دست دادن بسیاری از زمینه ها و به دست آوردن اندکی). جمله «یک مصالحه خوب هیچ کس را کاملاً راضی نمی کند» درست است.

همکاری در اکثر مواقع یک انتخاب سخت است (مگر اینکه احساس فوریت وجود داشته باشد) زیرا زمان زیادی را باید صرف یافتن پاسخ درست خواهد کرد.

در دراز مدت سازش می تواند منجر به درگیری‌های اضافی شود، اما در این مدت این فرصت را می دهد که یک باند کمکی برای رهایی از وضعیت موجود ایجاد کنید. 

به طور کلی، سازش اغلب برای حل تعارضات داغ و فوری استفاده می‌شود، اما افراد را به طور کامل خرسند و راضی نمی کند. این یک راه حل روزمره است که معمولا همه از آن استفاده می کنند. عادت نکنید که همیشه سازش کنید، زیرا همکاری بسیار سودمندتر است.

مثال ها:

  • دو شرکت ممکن است برای تصاحب بازار  به شکل موقت در بازاریابی و تبلیغات با هم همکاری کنند.
کدام حالت حل تعارض توماس کیلمن بهترین عملکرد را دارد؟

هیچ وضعیت قاطعی وجود ندارد. هر حالت نقاط قوت و ضعف خود را دارد و در شرایط خاص یک انتخاب بهتر از دیگر انتخاب ها خواهد بود. در اینجا به موارد زیادی باید توجه کنید از جمله:


ویژگی های شخصیتی افراد درگیر (شما، رقبایتان، مدیران، مشتریان، سایر کارمندان و غیره): برخی افراد به ناسازگاری پاسخ خوبی می دهند، اما برخی دیگر این کار را نمی کنند. برخی از افراد اصلاً نمی توانند بپدیرند که مخالف دارند و با بعد قاطعیت دست و پنجه نرم می کنند. دیگران ممکن است فقط از موقعیت ها اجتناب کنند و شما را مجبور کنند که رویکرد قاطعانه تری برای حل تعارض داشته باشید. موقعیت‌های بسیار زیادی وجود دارد و هیچ مدیری نمی‌تواند در پیش‌بینی شخصیت همه افرادبه شکل بی‌نقص عمل کند.


موقعیت سلسله مراتبی شما: قدرت بیشتر به معنای نفوذ بیشتر و پاسخگویی بیشتر به تمایلات قاطعانه است و بالعکس.


خود مشکل: اگر احساس فوریت وجود دارد، باید قاطعانه‌تر عمل کنید تا مطمئن شوید که مشکل سریع‌تر حل می‌شود. اگر مشکل بزرگ نیست، ممکن است بخواهید به طور کامل از آن اجتناب کنید.


روابط بین فردی: اگر رابطه قوی با طرف دیگر تعارض دارید، ممکن است بخواهید راه حل همکاری بیشتری را انتخاب کنید. اگر آنها یک رقیب بسیار نامطلوب هستند، ممکن است بخواهید کمتر همکاری کنید. حتی با این حال، شاید بتوانید درگیری را به عنوان فرصتی برای اصلاح روابط ا یا جلب اعتماد رقیب در نظر بگیرید، بنابراین ممکن است بخواهید در نهایت همکاری داشته باشید. حتی هوش مصنوعی نیز نمی تواند حالت مناسب را برای استفاده در همه شرایط به درستی تعیین کند.


نتیجه گیری و راهنمایی اضافی

محل کار جنگل پیچیده ای از موقعیت های چسبنده است، و این مدل تضاد به سادگی ابزاری است برای کمک به سازماندهی ایده ها و ارائه یک برنامه بازی برای گذر از آن. مانند همه ابزارها، این ابزار بی‌اشتباه نیست.


برای برگزاری کارگاه‌های اموزش مهارت نرم و توسعه فردی با چالش آکادمی در ارتباط باشد.

Group of business partners looking at camera with smiles, pretty leader in front

توسعه فردی و تاثیر آن

توسعه فردی یک سفر است، یک سفر دائمی و همیشگی که مختصات و شرایط خود را دارد.
در واقع توسعه فردی کیمیاگری است که کارش تبدیل کردن یک نسخه معمولی به بهترین نسخه خود است.

در این سفر ابتدا باید درک درستی از مفهوم و ابعاد من (خود) کسب کرد. یعنی شناخت دقیق مرکب.

در این مرحله باید سازوکار و عملکرد ذهنی و روانی مرکب را به دقت شناخت تا بتوان به درستی از آن بهره جست.

بعد از درک عمیق وجودی و شناخت ابعاد مختلف مرکب، نوبت به ارزیابی خود می رسد (خودشناسی).

شناخت پتانسیل‌ها، نقاط قوت، نقاط ضعف، علایق، احساسات و هیجانات در این فاز اتفاق می افتد.

طی این مرحله اصلا کار ساده ای نیست و بی همرهی خضر نباید بدان پرداخت.

برای دستیابی درست به این اطلاعات و ارزیابی  نیازمند دو ویژگی صداقت و شهامت هستیم.

بعد از ارزیابی نوبت به شناخت مقصد است. مقصدی که همزاد من است و می تواند تمام پتانسیلها و توانایی ها را نمایان کند. در ادامه باید برای رسیدن به مقصد برنامه ریزی و اقدام کرد و در هر گام خود را ارزیابی کرد تا قدم به قدم درست پیش رفت.

حاصل این کیمیاگری شادکامی و بهروزی از یک سو و افزایش احتمال موفقیت و تاثیرگذاری از سوی دیگر خواهد بود.

این قصه سر دراز دارد و کار ساده ای نیست اما می دانیم که ناگزیر به انجام آنیم.

در این مسیر ما آماده ایم در کنار شما باشیم تا توسعه فردی خود و همکارانتان را به بهترین وجه ممکن رقم بزنید.

برای دریافت اطلاعت بیشتر و یا #گفتگو در این باب با من در تماس باشید.
Www.Chaleshacademy.ir
09126845721
09010893357

#چالش_آکادمی #کافه_چالش
#مهارتهای_نرم #کارتیمی #کسب_و_کار #خلاقیت #نوآوری #خودشناسی #مدیر_حرفه_ای #هوش_هیجانی #حل_مسئله #ارتباط_مؤثر #ارائه_مؤثر #تصمیم_گیری #آموزش #گفتگو #تغییر #نگرش #همکاری #هدف_گذاری

teamwork

3 عامل مهم موفقیت تیم

موفقیت یک تیم وابسته به سطح عملکرد تک تک اعضای تیم است.

نگرش و رویکرد، توانایی و تخصص و در نهایت جهت و خواست  3 رکن اساسی کار تیمی به شمار می‌روند.

طبق تجربه در بسیاری از موارد اعضای تیم هم توانایی دارند و هم خواست، اما نگرش و رویکرد و #جهت را در اختیار ندارند و به همین دلیل سرگردانند.

در نتیجه بعد از مدتی احساس پوچی، ناکارآمدی و البته عدم تعلق خاطر به آنها دست می دهد و این نقطه آغاز شکست تیم است.

و اینجاست که برنامه #توسعه_فردی با حضور راهنمایی قوی و با تجربه (کوچ و منتور) می تواند نقش بسیار موثری را در نجات تیم و نمایان سازی پتانسیل فردی اعضای تیم و شادکامی ایشان ایفا کند.

یکی از اصلی ترین ماموریت های چالش آکادمی همسوسازی و جهت دهی اعضای سازمان با #چشم_انداز و #ماموریت سازمان از طریق پیاده سازی برنامه توسعه فردی است.

برای دریافت اطلاعات بیشتر با ما در تماس باشید:

Www.Chaleshacademy.ir
09126845721
09010893357

 


#چالش_آکادمی #کافه_چالش
#مهارتهای_نرم #کارتیمی #کسب_و_کار #خلاقیت #نوآوری #خودشناسی #مدیر_حرفه_ای #هوش_هیجانی #حل_مسئله #ارتباط_مؤثر #ارائه_مؤثر #تصمیم_گیری #آموزش #گفتگو #تغییر #نگرش #همکاری #هدف_گذاری

generation-z

نسل زد (Z)

نسل زد، نسل دایناسور، اژدها، ژن برتر و هویلاست!

متاسفانه این القابی است که افراد غیرمتخصص اما به شدت فعال در حوزه منابع انسانی، بدون در نظر گرفتن عواقب این گونه برچسب گذاری به نسل های جدید اختصاص می دهند.

اولین چیزی که در بررسی نسل زد توسط این سخنوران و دانشمندان قلابی به چشم می‌خورد نادیده گرفتن انسانیت این نسل است و این مسئله موجب بروز خطاهای قضاوتی و شناختی ‌شده است.

اینکه نسل زد نسلی جذاب، رک، نظم ناپذیر، دارای عقیده های خاص و…. هستند شاید واقعیت باشد اما واقعیت بزرگتری وجود دارد که به دلایل مختلف از جمله عدم اشراف به مباحث بنیادین حوزه رفتارشناسی و انسان شناسی و یا عامدانه و در جهت تبلیغات و شهرت از گفتن آنها صرف نظر می شود.

مشکل بیان این صفات نیست، بلکه مشکل اصلی رویکرد جانبدارانه و طرفدار گونه و البته با جذابیت افزوده به این مسئله است.

خطر این نوع پرداخت به مسئله ی مهمی چون این، این است که بدون درک رفتارها و عملکردهای بنیادین انسان موجب ترویج خطاهای جبران ناپذیری خواهیم شد.

اینکه بی نظمی و یا عدم تعهد به زمان، لش بودن، بی حوصله بودن، گنگ بودن، رک گویی آلوده به رکیک گویی و… را خوب بدانیم و مشوق آن باشیم موجب خارج شدن این نسل از دایره مسائل بنیادین دانشی و رفتاری خواهیم شد و در دراز مدت قطعا این نسل را با مشکلات جدی مواجه خواهد کرد زیرا برخی مسائل اگر چه در کوتاه مدت جذابند اما در دراز مدت به مانند فنر به سرشت انسانی خود بر خواهد گشت که آن زمان برای ایشان خیلی دیر شده باشد.

یکی از عوارضی که هم اکنون همه ما به آن آلوده شده ایم، عادت به خوانش مطالب کوتاه و ویدئوهای زیر یک دقیقه است که به شدت به تربیت افراد سطحی کمک کرده است و این مصداقی است برای اشتباه بودن برخی رفتارهای به ظاهر جذاب.

یادمان باشد در حوزه مسائل انسانی هیچ چیز قطعی ای وجود ندارد بنابراین نه این نسل نسل بی عیب و ایراد و اسطوره ای هستند و نه نسل پیش از آنها نسل به درد نخور و دست و پا چلفتی!


از دوستان و اساتید حوزه منابع انسانی خواهشمندم حساسیت خود را در این خصوص افزایش دهند تا موجب تباهی نسل‌های آینده نشویم.


برای برگزاری کارگاه های آموزش مهارت‌های نرم با ما در ارتباط باشید.

#چالش_آکادمی #کافه_چالش
#مهارتهای_نرم #کارتیمی #کسب_و_کار #خلاقیت #نوآوری #خودشناسی #مدیر_حرفه_ای #هوش_هیجانی #حل_مسئله #ارتباط_مؤثر #ارائه_مؤثر #تصمیم_گیری #آموزش #گفتگو #تغییر #نگرش #همکاری #توسعه_فردی

Www.Chaleshacademy.ir
09126845721
09010893357

personal development

توسعه فردی چه چیزی نیست؟

توسعه فردی این نیست که یک برنامه 30 روزه برای خودت بنویسی و در آن به مواردی همچون موارد زیر اشاره کنی

بی دریغ به دیگران مهربانی کن
هر روز برو پیاده روی
چای ات را با قهوه عوض کن
سگت را بیشتر دوست داشته باش
کتاب بیشتری بخوان
پیج من را دنبال کن و زنگوله را فراموش نکن

و…

در واقع این گونه راهنمایی ها و نسخه هایی که برخی از اساتید زرد ارائه می‌کنند مسئله ای تمسخرآمیز و توهین کننده به شعور مخاطب است که گاه از سر ناآگاهی و کپی ناشیانه از منابع نامطمئن اتفاق می افتد.

تو تا ندانی که هستی هر کاری انجام دهی بی معناست. در پس هر عملی چرایی آن عمل است که بدان معنا می بخشد و این چرایی ها در جایی بنام خود چمبره زده است که باید با تلاش آن را کشف کرد و بدان جام جم دست یافت.

سالها دل طلب #جام_جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

توسعه فردی یک سفر است و البته سفری دشوار و به دور از لودگی که نقطه آغاز آن و البته مهمترین نقطه آن خودشناسی است.

در سفر توسعه فردی تا نقطه آغازت را ندانی سفر معنا نخواهد داشت زیرا که نمی توانی جهت درستی را برای دستیابی به مقصد انتخاب کنی! و بدون انتخاب جهتِ درست تو به هر سو که بروی مقصدت ناکجاآباد است.

قیمت هر کاله میدانی که چیست
قیمت خود را ندانی احمقیست


خودشناسی به شکل اتفاقی و ناگهانی و به دور از اندیشه و درون نگری میسر نمی شود و ابزار اصلی خودشناسی هم خودآگاهی است و این مسئله ای بسیار مهمتر، دشوارتر و البته طولانی مدت تر از آن است که با یک برنامه ساده لوحانه ماهانه اتفاق بیفتد.

این که شما بی دلیل و بدون اندیشه و بدون شناخت ویژگی های فردی ای که حتی خودت از آنها اطلاع نداری، یک برنامه فانتزی بنویسی یا برایت بنویسند و آن را به در یخچال بچسبانی و هر روز به آنها عمل کنی نه تنها هیچ سودی برایت ندارد بلکه مانند همه سخنرانی های انگیزشی ای توخالی تو را به ورطه نابودی، پوچی و ضد خود خواهد رساند.

کمترین زیانی که این نوع اطلاعیه های زرد (عامدانه به آنها لقب آموزش را نمی دهم زیرا که ضد اموزش هستند) بر جامعه تحمیل می کنند این است که آموزش های درست و ارزشمند را نزد جامعه آلوده می کنند و از نظر مخاطب آموزش کم رنگ و بی اهمیت خواهد شد که نتیجه اش کاملا مشخص است و بر ماست که از بروز این گونه مسائل در حد توان و با افزایش آگاهی جلوگیری کنیم.

 

برای دریافت مشاوره و برگزاری کارگاه های آموزشی مهارتهای نرم و توسعه فردی با ما در ارتباط باشید

Www.Chaleshacademy.ir
09126845721
09010893357

#چالش_آکادمی #کافه_چالش
#مهارتهای_نرم #کارتیمی #کسب_و_کار #خلاقیت #نوآوری #خودشناسی #مدیر_حرفه_ای #هوش_هیجانی #حل_مسئله #ارتباط_مؤثر #ارائه_مؤثر #تصمیم_گیری #آموزش #گفتگو #تغییر #نگرش #همکاری #توسعه_فردی